English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
egg shaped section U مقطع تخم مرغی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
Other Matches
ovoid U جسم تخم مرغی تخم مرغی شکل
diffuser area ratio U نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
avian U مرغی
struthous U شتر مرغی
oval U تخم مرغی
ovals U تخم مرغی
ellipse U تخم مرغی
ellipses U تخم مرغی
oviform U تخم مرغی
ovate U تخم مرغی
egg shaped U تخم مرغی شکل
almond U انبار تخم مرغی
daw U مرغی شبیه کلاغ
what kind of a bird is that ? U چه جور مرغی است
i wish i were U کاش من مرغی بودم
vitelline U زرده تخم مرغی
ovally U تخم مرغی وار
ovoidal U تخم مرغی شکل
ovolo U فتیله تخم مرغی
ovolo U زوار تخم مرغی
ovoidal U جسم تخم مرغی
ovalness U شکل تخم مرغی
to piniona bird's wing U نوک بال مرغی را چیدن
ovalize U تخم مرغی یا بیضی کردن
fulmar U مرغی مانند مرغ طوفان
roadrunner U مرغی شبیه فاخته تکزاس
ovals U بیضی تخم مرغی شکل
oval U بیضی تخم مرغی شکل
bowtell U [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
cruller U کلوچه تخم مرغی سرخ شده
bowtelle U [ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
to get a meat for a bird U برای مرغی جفت پیدا کردن
scutum U سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
to pounce upon a bird U ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
egg bound U صفت مرغی که تخم درتخم دانش گشته یاپیچ خورده است
cross section U مقطع
profiling U مقطع
profiles U مقطع
profiled U مقطع
profile U مقطع
cutting U مقطع
tablature U مقطع
segments U مقطع
segment U مقطع
section U مقطع
sections U مقطع
half section U نیم مقطع
structural section U مقطع سازهای
soil profile U مقطع خاک
oblique section U مقطع اریب
oblique section U مقطع مایل
sectional area U سطح مقطع
root section U مقطع ریشه
transition section U مقطع تبدیل
trough section U مقطع ناودانی
transverse section U مقطع عرضی
necking U تنگی مقطع
airfoil U مقطع ایرودینامیکی
cross section U سطح مقطع
circular cross section U مقطع گرد
cross section U مقطع عرضی
cross reaction U سطح مقطع
lobule U مقطع کوچک
conic section U مقطع مخروطی
coil section U مقطع بوبین
compact section U مقطع فشرده
cross section area U سطح مقطع
aerofoil U مقطع ایرودینامیکی
absorption cross section U مقطع جذب
profile U مقطع عرضی
profiled U مقطع عرضی
profiles U مقطع عرضی
rectangular section U مقطع مستطیلی
profiling U مقطع عرضی
area U سطح مقطع
areas U سطح مقطع
box spar U تیرکهای با مقطع مربع
vintage model U الگوی مقطع زمانی
total effective collision cross section U سطح مقطع موثر کل
box section U مقطع قوسی سکل
work surface U سطح مقطع اصلی
transection U برش یا مقطع عرضی
work surfaces U سطح مقطع اصلی
interrupted quick flashing light U چشمک زن تند مقطع
cross section U سطح مقطع عرضی
horseshoe shaped section U مقطع نعل اسبی
cross section U سطح مقطع موثر
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
inelastic cross section U مقطع برخورد ناکشسان
intermediate frequency section U مقطع فرکانس میانی
cross sectional area U سطح مقطع عرضی
uncurtailed bars U ارماتور بدون تقلیل مقطع
syllabify U تقسیم به هجای مقطع کردن
effective collision cross section U سطح مقطع برخورد موثر
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
blade station U موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
cross section U نیمرخ پهنا مقطع موثر
con di nozzle U نازل موتورجت با مقطع همگرا
podite U مقطع با بند پای بندپایان
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
flumming U تنگ کردن مقطع جریان اب
winding crodd section U سطح مقطع سیم پیچی
economic section U انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
syllabary U جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
three square U سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
parallel aerofoil U ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
poiseuille flow U جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
mandrel U جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
Murghi rugs U فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
barns U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barn U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
contraction ratio U نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
profile drag U پسای مقطع پسای نیمرخ
at this age U [در این مقطع سنی] [در این سنین] [در این سن]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com