English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
immediate destination U مقصد بعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hot U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hotter U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hottest U دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
Other Matches
projecting U تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
aims U مقصد
driftless U بی مقصد
addressees U مقصد
aimed U مقصد
goals U مقصد
objective point U مقصد
object point U مقصد
virtual U و مقصد.
aim U مقصد
aimless U بی مقصد
addressee U مقصد
destination U مقصد
saunteringly U بی مقصد
consummation U مقصد
goal U مقصد
destinations U مقصد
object language U زبان مقصد
winning post U تیر مقصد
aimlessly U بدون مقصد
terminal port U بندر مقصد
goal oriented U مقصد گرا
port of entry U بندر مقصد
immediate destination U اولین مقصد
port of destination U بندر مقصد
object module U واحد مقصد
object code U برنامه مقصد
final destination U مقصد نهایی
destination inspection U بازدید در مقصد
Are we there yet? U [ما] رسیدیم [به مقصد] ؟
goal-oriented <adj.> U مقصد گرا
targeted <adj.> U مقصد گرا
named place of destination U مقصد مشخص
target-oriented <adj.> U مقصد گرا
destined U مقصد معین
destination file U فایل مقصد
destination port U بندر مقصد
station U یا مقصد استفاده میشود
stationed U یا مقصد استفاده میشود
stations U یا مقصد استفاده میشود
messages U در مقصد مربوط میشود
message U در مقصد مربوط میشود
ex quay U تحویل در بارانداز مقصد
named point of destination U نقطه مشخص در مقصد
named port of destination U بندر مقصد مشخص
out port U بندر دور از مقصد
payable at destiination U قابل پرداخت در مقصد
ex quay U تحویل در بندر مقصد
lay line U خط فرضی مسیر قایق به مقصد
We are getting there. U ما به هدف [مقصد] نزدیک می شویم.
port of debarkation U بندر مقصد حمل کالا
interactive U کد اصلی و مقصد را بررسی کند
redirected U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirect U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
drifts U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
diverts U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverted U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
redirects U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
freight collect U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight payable at destination U هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
drift U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
carriage forward U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
datagram U که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
redirecting U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
divert U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
redirection U ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
destination U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
There is no royal road to learning . <proverb> U مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
destinations U صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
sink U شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
sinks U شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
message U انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages U انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
switching U بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
messages U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
message U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
portmark U علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
object program U برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
two dimensional U دو بعدی
unidimensional U یک بعدی
unidimensional U تک بعدی
two-dimensional U دو بعدی
ulterior U بعدی
subsequent U بعدی
furthers U بعدی
furthering U بعدی
furthered U بعدی
further U بعدی
spatial U سه بعدی
second thoughts U بعدی
succeeding U بعدی
future U بعدی
cubical U سه بعدی
solids U سه بعدی
one dimentional U تک بعدی
three dimentional U سه بعدی
one dimentional U یک بعدی
three dimensional U سه بعدی
three-dimensional U سه بعدی
solid U سه بعدی
tridimensional U سه بعدی
puisne U بعدی
serotine U بعدی
t' other U نفر بعدی
tother U بعدی دیگر
after-effect U تاثیر بعدی
aftermath U عواقب بعدی
3D analysis U آنالیز سه بعدی
deep space U فضای سه بعدی
t' other U بعدی دیگر
succeeding generation U نسل بعدی
illusiansm U نقاشی سه بعدی
dosseret U بلوک سه بعدی
solid geometry U هندسه سه بعدی
space frame U قاب سه بعدی
stereognosis U ادراک سه بعدی
aftertastes U لذت بعدی
aftertaste U لذت بعدی
stereoscope U سه بعدی نما
stereoscopic vision U دید سه بعدی
holograms U تصویر سه بعدی
hologram U تصویر سه بعدی
subsere U توالی بعدی
versatile U چند بعدی
four dimensional U چهار بعدی
tridimensionality U حالت سه بعدی
tother U نفر بعدی
three dimentional array U ارایه سه بعدی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
3D analysis U بررسی سه بعدی
one dimensional array U ارایه یک بعدی
multidimensional U چند بعدی
two dimensional lattice U شبکه دو بعدی
two dimensional array U ارایه دو بعدی
aftereffect U اثر بعدی
multidimentional U چند بعدی
n cube U مکعب N بعدی
triaxial test U ازمایش سه بعدی
two demensional chromatography U کروماتوگرافی دو بعدی
three dimensional polymer U بسپار سه بعدی
latter day U روز بعدی
feeder report U گزارشات بعدی
after-effects U تاثیر بعدی
follow up U اماد بعدی
follow up U اقدامات بعدی
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
follow up supply U اماد بعدی
unidimensionality U یک بعدی بودن
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
perspective space U نمایش فضای سه بعدی
space time U دستگاه چهار بعدی
isometric Projection U [نقشه هم اندازه سه بعدی]
afterimage U تصویر بعدی چیزی
ulterior plans U تدابیر اجل بعدی
aftereffect U اثر بعدی داور
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
post indexing U شاخص گذاری بعدی
color solid U سه بعدی رنگ نما
next state function U تابع حالت بعدی
post indexing U فهرست سازی بعدی
depth quening U سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
three dimentional spreadsheet U صفحه گسترده سه بعدی
flattest U فایل دو بعدی از داده ها
increments U حرکت به محل بعدی
increment U حرکت به محل بعدی
second-best U نفر بعدی درجه دو
second best U نفر بعدی درجه دو
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
flat U فایل دو بعدی از داده ها
perspectives U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
perspective U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
cartesian coordinates U سیستم مختصات سه بعدی فضایی
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
multidimensional U دارای خصوصیت چند بعدی
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
three-dimensional space U فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
generic U نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
four address instruction U نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
stereophotography U عکس برداری برجسته نماوسه بعدی
operation U دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
photogene U انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com