English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inquisitorial U مقرون به سخت گیری در پرسش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interrogatively U بشکل پرسش بطور پرسش
fea U مقرون بایمان
advisable U مقرون بصلاح
economical U مقرون به صرفه
advantageaus U مقرون بصرفه
costings U مقرون به صرفه
expediential U مقرون بمصلحت
commodious U مقرون بصرفه
cost-effective U مقرون به صرفه
evidentiary U مقرون بدلیل
expilation U سرقت مقرون به ازار
It is not to your advantage. U مقرون بصرفه نیست
It is not economical. U مقرون به صرفه نیست.
urbane U مقرون به ادب مودبانه
well a U خردمندانه مقرون به تامل خردمند
robberies U دزدی مقرون به ازار یا تهدید
robberies U سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robbery U سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robbery U دزدی مقرون به ازار یا تهدید
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
pay load U اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
item U پرسش
query U پرسش
questioned U پرسش
queried U پرسش
test item U پرسش
question U پرسش
questions U پرسش
queries U پرسش
items U پرسش
querying U پرسش
catechise U از راه پرسش
leadingquestion U پرسش راهنما
posers U پرسش دشوار
debrief U پرسش کردن
question marks U پرسش نشان
poseur U پرسش دشوار
question mark U پرسش نشان
poseurs U پرسش دشوار
debriefed U پرسش کردن
poser U پرسش دشوار
debriefs U پرسش کردن
in an interrogatory tone U با لحن پرسش
interrogarive pronoun U ضمیر پرسش
point of interrogation U نشان پرسش
interrogatively U ازراه پرسش
cross-examine U پرسش کردن از
oblique question U پرسش غیرمستقیم
cross-examined U پرسش کردن از
cross-examines U پرسش کردن از
indirect question U پرسش غیرمستقیم
item validity U اعتبار پرسش
item analysis U تحلیل پرسش
item difficulty U دشواری پرسش
item selection U پرسش گزینی
interogation mark U نشان پرسش
catechize U از راه پرسش
interrogator U پرسش کننده
cross-examining U پرسش کردن از
questions U تردید پرسش
inquiry U پرسش بازجویی
floorer U پرسش سخت
inquiries U پرسش بازجویی
questioningly U پرسش کنان
cross-examinations U پرسش و مقابله
interrogators U پرسش کننده
cross-examination U پرسش و مقابله
question U تردید پرسش
questioned U تردید پرسش
questtioningly U پرسش کنل
questionary U پرسش نامه
catechist U ازراه پرسش
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
leading question U پرسش راهنمایی کننده
leap frog test U آزمایش پرسش قورباغه
status enquiry U پرسش نامه وضعیت
multiple choice item U پرسش چند گزینهای
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
open ended question U پرسش باز پاسخ
item discrimination index U ضریب افتراق پرسش
to overwhelm with questions U غرق پرسش کردن
quizzes U شوخی پرسش و ازمون
circularize U پرسش نامه فرستادن
catechize U از راه پرسش یاددادن
catechism U پرسش نامه مذهبی
catechise U از راه پرسش یاددادن
quiz U شوخی پرسش و ازمون
this very question U دقیقا همین پرسش
catechisms U پرسش نامه مذهبی
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
status enquiry U پرسش درخصوص وضعیت مشتری
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
inquires U پرسش کردن جویا شدن
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
enquires U پرسش کردن جویا شدن
inquire U پرسش کردن جویا شدن
enquired U پرسش کردن جویا شدن
inquired U پرسش کردن جویا شدن
multiple-choice U وابسته به پرسش چند پاسخی
this act provoked my inquiry U این کار موجب پرسش من است
... if you don't mind my asking U ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
to p angone with questions U با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
to pry into a person affairs U فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p any one with question U کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
interrogating U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
economic U نزدیک به صرفه مقرون به صرفه
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
opened U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opens U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
a penny for your thoughts <idiom> U [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. U به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
queries U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
dogmatism U دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
inquiringly U تحقیق کنان پرسش کنان
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
skim U کف گیری
recaptured U پس گیری
exorcism U جن گیری
recapturing U پس گیری
recaptures U پس گیری
biases U سو گیری
resumption U از سر گیری
bias U سو گیری
exorcisms U جن گیری
monogyny U یک زن گیری
recapture U پس گیری
skims U کف گیری
skimmed U کف گیری
catch U بل گیری
luting U گل گیری
retractaion U پس گیری
lutation U گل گیری
dewatering U اب گیری
recature U پس گیری
scorification U کف گیری
rigorousness U سخت گیری
number dialling U شماره گیری
retired ness U کناره گیری
renouncement U کناره گیری
removal of slag U شلاکه گیری
removal of phosphorus U فسفر گیری
river capture U رود گیری
removal of cinder U تفاله گیری
samplery U نمونه گیری
stamping U قالب گیری
ensue U پی گیری کردن
ensued U پی گیری کردن
ensues U پی گیری کردن
recruitment U سرباز گیری
recruitment U توان گیری
nitrification U ازت گیری
nitrification U نیتروژن گیری
conscription U سرباز گیری
scotomization U نادیده گیری
scorification U تفاله گیری
error correction U خطا گیری
noise suppression U پارازیت گیری
crackdown U سخت گیری
fueling U سوخت گیری
moulding U قالب گیری
emulsification U عصاره گیری
embracery U دراغوش گیری
originationu U سرچشمه گیری
declipping U لکه گیری
decoction U عصاره گیری
measurement U اندازه گیری
decoppering U مس گیری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com