Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
meter rule
U
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
geotectonic
U
مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
biosystematic
U
مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
laws of the game
U
مقررات مسابقه
inspectors
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prodify
U
تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
monocoque
U
طرز ساختمان اتومبیل
blueprints
U
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprint
U
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
arrangements
U
مقررات
arrangement
U
مقررات
measure
U
مقررات
regulation
U
مقررات
precept
U
مقررات
precepts
U
مقررات
disposition
U
مقررات
regulations
U
مقررات
requirement
U
مقررات
provisions
U
مقررات
ordinances
U
مقررات محلی
mounting instruction
U
مقررات نصب
holding
U
نقض مقررات
by law
U
طبق مقررات
army regulation
U
مقررات ارتشی
military doctorine
U
مقررات نظامی
infraction
U
نقض مقررات
The regulations in force .
U
مقررات جاری
control measures
U
مقررات کنترلی
disciplinary regulation
U
مقررات انضباطی
by rule
U
طبق مقررات
government regulation
U
مقررات دولتی
instruction for assembly
U
مقررات نصب
standard specification
U
مقررات استاندارد
ordinance
U
مقررات محلی
trancscendent
U
ماورای مقررات
operating instruction
U
مقررات کار
institute
U
اصل قانونی مقررات
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
illegally
U
برخلاف قانون و مقررات
conditions
U
مقررات و شرایط اسبدوانی
lodge-books
U
کتاب مقررات معماری
officialism
U
رسمیت مقررات اداری
manual
U
مقررات کتاب راهنما
To be observant of the regulations .
U
ملاحظه مقررات را کردن
assembly instrudactions
U
مقررات یا دستورات نصب
illicit
U
نا مشروع مخالف مقررات
instituted
U
اصل قانونی مقررات
institutes
U
اصل قانونی مقررات
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
red tape
U
مقررات دست و پاگیر
tariff regulations
U
مقررات تعرفه بندی
instituting
U
اصل قانونی مقررات
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
formally
U
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
inland rules
U
مقررات حرکت در ابهای داخلی
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
discipline and adjustment board
U
هیئت تدوین مقررات انضباطی
where justified
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
road discipline
U
مقررات عبور و مرور روی جاده
where there is a valid reason
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
regulation
U
نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
regulatory signs
U
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
U
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
There is an outcry against these regulations.
U
همه از این مقررات فریادشان بلند است
curfews
U
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
deviations
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
curfew
U
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
deviation
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
expedite rule
U
مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
unmilitary
U
بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion
U
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
customs of the services
U
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
fouler
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
racing car
U
اتومبیل مسابقه
formula car
U
اتومبیل مسابقه
auto racing
U
مسابقه اتومبیل رانی
sprinting
U
مسابقه اتومبیل رانی
sprint car
U
اتومبیل روباز مسابقه
prototypes
U
نوعی اتومبیل مسابقه
indy car
U
نوعی اتومبیل مسابقه
prototype
U
نوعی اتومبیل مسابقه
arms control measures
U
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
cartop
U
حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
kart
U
نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
indianapolis 00
U
نوعی اتومبیل مسابقه 005مایلی
frame
U
ساختمان
erections
U
ساختمان
substructures
U
پی ساختمان
stance
U
ساختمان
erection
U
ساختمان
built up
U
پر از ساختمان
building line
U
بر ساختمان
building
U
ساختمان
making
U
ساختمان
substructure
U
پی ساختمان
built-up
U
پر از ساختمان
stances
U
ساختمان
carbody
U
ساختمان
structureless
U
بی ساختمان
structure of an animal
U
ساختمان
type
U
ساختمان
typed
U
ساختمان
types
U
ساختمان
foundation
U
پی ساختمان
structuring
U
ساختمان
mechanisms
U
ساختمان
structure
U
ساختمان
homoplastic
U
هم ساختمان
construction
U
ساختمان
mechanism
U
ساختمان
structures
U
ساختمان
constructions
U
ساختمان
cartopper
U
قایق کوچک قابل حمل روی اتومبیل
dragster
U
نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت
grand touring car
U
نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
pace car
U
اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه
midgets
U
نوعی اتومبیل مسابقه باچرخهای روباز
midget
U
نوعی اتومبیل مسابقه باچرخهای روباز
length overall
U
طول ساختمان
physique
U
ساختمان بدن
hydraulic construction
U
ساختمان ابی
structuralize
U
ساختمان کردن
cone
U
ساختمان مخروطی
physiques
U
ساختمان بدن
trenches
U
گود ساختمان
tower building
U
ساختمان برجی
chapter-house
U
ساختمان جلسات
high-rise
U
ساختمان بلند
City Hall
U
ساختمان شهرداری
zonation
U
ساختمان غشایی
laminated construction
U
ساختمان ورقهای
laminated structure
U
ساختمان لایهای
annexe
U
ساختمان فرعی
foundation soil
U
پی ریزی ساختمان
on the stocks
U
در دست ساختمان
laminated structure
U
ساختمان متورق
building line
U
خط کناری ساختمان
exhibition building
U
ساختمان نمایشگاه
fabric
U
ساختار ساختمان
facility
U
مکان ساختمان
steel framed structured
U
ساختمان فولادی
office building
U
ساختمان اداری
steel construction
U
ساختمان فولادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com