English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tacit U مقدر خاموش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
predeterminate U مقدر
implied U مقدر
fey U مقدر
fated U مقدر
elliptical U مقدر
predetermined U مقدر
predestinate U مقدر شده
ordaining U مقدر کردن
ordained U مقدر کردن
ordain U مقدر کردن
the fullness of time U وقت مقدر
predestinate U مقدر کردن
predetermination U مقدر سای
ordains U مقدر کردن
heir presumptive U وارث مقدر
predetermine U قبلا مقدر کردن
predestine U مقدر شدن یا کردن
foredoom U ازپیش مقدر یا محکوم کردن
i was reserved for it U تنها برای من مقدر شده بود
fate U مقدر شدن بسرنوشت شوم دچار کردن
fates U مقدر شدن بسرنوشت شوم دچار کردن
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
destine U مقدر کردن سرنوشت معین کردن
heir presumptive U وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
h! U خاموش
quiescent U خاموش
extinguished U خاموش
silent U خاموش
whist U خاموش
hist U خاموش
soundless U خاموش
uncommunicative U خاموش
on-off button U خاموش
off U خاموش
on/off U خاموش
on/off light U خاموش
mumchance U خاموش
he did not open his lips U خاموش ماند
turn-offs U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
inactive status U خط مشی خاموش
extinguishable U خاموش کردنی
silence U خاموش شدن
turn-off U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
go out U خاموش شدن
extinctive U خاموش کننده
glumpy U خاموش وکدر
dry up U خاموش شدن
extinguish U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
extinguisher U خاموش کننده
silencer U خاموش کننده
silencers U خاموش کننده
silenced U خاموش شدن
silences U خاموش شدن
suffocating U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
silencing U خاموش شدن
inextinguishable U خاموش نشدنی
still U خاموش ساکت
to burn out U خاموش شدن
tight mouthed U کم حرف خاموش
quiet U ساکن خاموش
quietest U ساکن خاموش
spark arrester U جرقه خاموش کن
quenchless U خاموش نشدنی
quaker's meeting U انجمن خاموش
put out U خاموش کردن
to dry up U خاموش شدن
to hold one's tongue U خاموش شدن
turn out <idiom> U خاموش کردن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
to switch off U خاموش کردن
to stand mute U خاموش ماندن
to snuff out U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
to keep silence U خاموش بودن
to keep silence U خاموش شدن
quenching U خاموش کردن
reserved U خاموش کم حرف
tight lipped U کم حرف خاموش
taciturn U کم سخن خاموش
extinction U خاموش سازی
stills U خاموش ساکت
keep still U خاموش باش
stillest U خاموش ساکت
snuff U خاموش شدن
outed U دستگاه خاموش
out U خاموش کردن
tight-lipped U کم حرف خاموش
out U دستگاه خاموش
out- U خاموش کردن
stiller U خاموش ساکت
out- U دستگاه خاموش
outed U خاموش کردن
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
as hush as death U خاموش چون مردگان
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
to laugh down U با خنده خاموش کردن
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
to talk down U خاموش یاساکت کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
at pause U مکث کنان خاموش
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
powered U خاموش کردن یک وسیله
snubbed U سربالا خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
extinct U منسوخه خاموش شده
snub U سربالا خاموش کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
powering U خاموش کردن یک وسیله
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
turn off U خاموش کردن یاشدن
snuff U خاموش سازی یافوت پف
snuff U بافوت خاموش کردن
mum U سکوت شخص خاموش
power U خاموش کردن یک وسیله
mums U سکوت شخص خاموش
quench U خاموش کردن ترساندن
snubbing U سربالا خاموش کردن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
silence U خاموش اتش قطع
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
quenches U خاموش کردن ترساندن
silenced U خاموش اتش قطع
silences U خاموش اتش قطع
silencing U خاموش اتش قطع
snubs U سربالا خاموش کردن
quenched U خاموش کردن ترساندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
stills U ساکت کردن خاموش شدن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
power down U قطع برق خاموش کردن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
still U ساکت کردن خاموش شدن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle U یاد شده را خاموش کنید
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
blink U روشن خاموش شدن چراغها
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
the fire is dying U آتش در حال خاموش شدن است
windmills U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
windmill U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
flashes U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashed U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
mump U خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
magnetic blow out circuit breaker U کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com