English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fated U مقدر
predetermined U مقدر
elliptical U مقدر
fey U مقدر
implied U مقدر
predeterminate U مقدر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
predestinate U مقدر کردن
predestinate U مقدر شده
heir presumptive U وارث مقدر
the fullness of time U وقت مقدر
predetermination U مقدر سای
tacit U مقدر خاموش
ordains U مقدر کردن
ordaining U مقدر کردن
ordain U مقدر کردن
ordained U مقدر کردن
predetermine U قبلا مقدر کردن
predestine U مقدر شدن یا کردن
foredoom U ازپیش مقدر یا محکوم کردن
i was reserved for it U تنها برای من مقدر شده بود
fates U مقدر شدن بسرنوشت شوم دچار کردن
fate U مقدر شدن بسرنوشت شوم دچار کردن
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
destine U مقدر کردن سرنوشت معین کردن
heir presumptive U وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com