Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rotation
U
مقدار چرخش یک شی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rotation by ...
U
گردش
[چرخش]
به مقدار ...
[ درجه دما یا زاویه]
Other Matches
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
revolutions
U
چرخش
turn
U
چرخش
spins
U
چرخش
levorotation
U
چرخش به چپ
spin
U
چرخش
twirls
U
چرخش
whirl
U
چرخش
twirling
U
چرخش
revolution
U
چرخش
head rolling
U
سر چرخش
whirled
U
چرخش
whirling
U
چرخش
whirls
U
چرخش
rotational
U
چرخش
twirled
U
چرخش
twirl
U
چرخش
turns
U
چرخش
trolls
U
چرخش
gyration
U
چرخش
wheel
U
چرخش
wheeling
U
چرخش
wheels
U
چرخش
wrench
U
چرخش
whirlpools
U
چرخش اب
circulation
U
چرخش
whirlpool
U
چرخش اب
volte face
U
چرخش
circulations
U
چرخش
gyrations
U
چرخش
wrenches
U
چرخش
wrenched
U
چرخش
volte-face
U
چرخش
swirl
U
چرخش
troll
U
چرخش
swirls
U
چرخش
rotation
U
چرخش
swirling
U
چرخش
swirled
U
چرخش
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
turn-offs
U
محل چرخش
revolutions
U
چرخش دوران
turning points
U
نقطه چرخش
wrests
U
چرخش پیچش
wresting
U
چرخش پیچش
revolution
U
چرخش دوران
specific rotation
U
چرخش ویژه
chased
U
پایه چرخش
upturn
U
چرخش ببالا
turn off
U
محل چرخش
chase
U
پایه چرخش
turn-off
U
محل چرخش
wrested
U
چرخش پیچش
wrest
U
چرخش پیچش
varimax rotation
U
چرخش واریماکس
spin
U
چرخش توپ
spin
U
چرخش به سرعت
turnabouts
U
چرخش به یک طرف
turnabout
U
چرخش به یک طرف
spins
U
چرخش به سرعت
angle of rotation
U
زاویه چرخش
topspin
U
چرخش توپ
williamson turn
U
چرخش ویلیامسون
universal
U
با چرخش ازاد
high spin
U
چرخش زیاد
trepan
U
چرخش انحراف
turn table
U
میز چرخش
spins
U
چرخش توپ
upright spin
U
چرخش ایستاده
upward rotation
U
چرخش رو به بالا
vertical scrolling
U
چرخش عمودی
kick turn
U
نیم چرخش
chases
U
پایه چرخش
molecular rotation
U
چرخش مولکولی
rolled
U
چرخش گردش
optical rotation
U
چرخش نوری
roll
U
چرخش گردش
stuffs
U
چرخش توپ
improper rotation
U
چرخش نامتعارف
rotation
U
چرخش دوران
orthogonal rotation
U
چرخش عمودی
pivoting
U
قابل چرخش
conrotatory motion
U
چرخش همسو
concentricity
U
دقت چرخش
compass swing
U
چرخش خط محوری
pick and roll
U
ایجاد سد و چرخش
rolls
U
چرخش گردش
stuffed
U
چرخش توپ
disrotatory motion
U
چرخش ناهمسو
cyclostat
U
دستگاه چرخش
oblique rotation
U
چرخش مایل
twists
U
چرخش بدن
twisting
U
چرخش بدن
stuff
U
چرخش توپ
speed of rotation
U
چرخش بر دقیقه
rotational speed
U
چرخش بر دقیقه
number of revolutions
U
چرخش بر دقیقه
rev
U
چرخش بر دقیقه
rpm
U
چرخش بر دقیقه
revs per minute
U
چرخش بر دقیقه
revolutions per minute
U
چرخش بر دقیقه
pivot point
U
مرکز چرخش
gyoradius
U
شعاع چرخش
radius of gyration
U
شعاع چرخش
tumbles
U
چرخش اشفتگی
tumbled
U
چرخش اشفتگی
tumble
U
چرخش اشفتگی
rotational post
U
شغل در چرخش
rotational speed
U
سرعت چرخش
twist
U
چرخش بدن
sidespin
U
چرخش بیک سو
sidespin
U
چرخش انحرافی
sidespin
U
چرخش توپ
axis of rotation
U
محور چرخش
chasing
U
پایه چرخش
turning point
U
نقطه چرخش
body english
U
چرخش بی اختیار
free rotation
U
چرخش ازاد
rotatable
U
چرخش پذیر
helicopter
U
چرخش در هوا
radius of giration
U
شعاع چرخش
forward dive
U
شیرجه رو به اب با چرخش
proper rotation
U
چرخش متعارف
helicopters
U
چرخش در هوا
fractional turn
U
چرخش کسری
quartimax rotation
U
چرخش کوارتیماکس
pivot ship
U
ناو چرخش
magnetic ritation
U
چرخش مغناطیسی
rolls
U
چرخش توپ والیبال
full
U
چرخش با پشتک کامل
fullest
U
چرخش با پشتک کامل
period of roll
U
زمان تناوب چرخش
oblimin rotation
U
چرخش مایل کمینه
oblimax rotation
U
چرخش مایل بیشینه
pivot point
U
نقطه چرخش ناو
mutarotation
U
تغییر چرخش نوری
spindling
U
چرخش دیسک دستی
type face
U
نوع چرخش یکان
turning circle
U
دایره چرخش ناو
optical rotatory dispersion
U
پاشندگی چرخش نوری
optical rotatory power
U
قدرت چرخش نوری
roll
U
چرخش توپ والیبال
vertigo
U
دوار سر چرخش بدور
pinwheel
U
چرخش از پهلو بدوربارفیکس
evolution
U
چرخش حرکت دورانی
pivots
U
چرخش حول یک محور
pivoted
U
چرخش حول یک محور
pivot
U
چرخش حول یک محور
rotational reflection axis
U
محور چرخش انعکاس
rolled
U
چرخش توپ والیبال
hinges
U
لولا چرخش لولایی
jet turn
U
چرخش موازی اسکی ها
hindered rotation
U
چرخش ممانعت شده
hindered rotation
U
چرخش غیر ازاد
hinge
U
لولا چرخش لولایی
half circle
U
چرخش نمیدایره ژیمناست
counter rotate
U
چرخش بالاتنه در پیچ
flow process
U
جریان چرخش کار
caracole
U
نیم چرخش اسب
turning points
U
نقطه لولای چرخش
gyrostatics
U
مبحث چرخش اجسام
turning point
U
نقطه لولای چرخش
dorro yoop chagi
U
ضربه پا به بغل با چرخش
spinning
U
چرخش
[گردش]
[دوران ]
topspin
U
ادامه حرکت چرخش توپ
swirled
U
گشتن باعث چرخش شدن
circle eight
U
چرخش با دایرهای بشکل 8لاتین
topspinner
U
توپ پرتاب شده با چرخش
spinning test
U
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
pitch
U
چرخش عمودی وعرضی ناو
backspin
U
چرخش و غلطیدن گوی بعقب
outside
U
قسمت بدن ورزشکاردورازسمت چرخش
bachspin
U
چرخش و علطیدن گوی بیلیاردبعقب
working ball
U
گوی با سرعت و چرخش کافی
rides
U
چرخش ناو روی لنگر
ride
U
چرخش ناو روی لنگر
acyclic
U
غیر قابل چرخش مارپیچی
swirling
U
گشتن باعث چرخش شدن
whirl
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirling
U
چرخش یا دوران جریان سیال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com