Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slight
U
مقدار ناچیز
slighted
U
مقدار ناچیز
slighter
U
مقدار ناچیز
slightest
U
مقدار ناچیز
slighting
U
مقدار ناچیز
slights
U
مقدار ناچیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trace
U
مقدار ناچیز ترسیم
traced
U
مقدار ناچیز ترسیم
traces
U
مقدار ناچیز ترسیم
Other Matches
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
meager
U
ناچیز
negligible
U
ناچیز
nugatory
U
ناچیز
picayune
U
ناچیز
piffle
U
ناچیز
picayubnish
U
ناچیز
peddling
U
ناچیز
small-time
U
ناچیز
trifle
U
ناچیز
trifles
U
ناچیز
piddling
U
ناچیز
runty
U
ناچیز
scrimp
U
ناچیز
meagre
U
ناچیز
trivial
U
ناچیز
inconsiderable
U
ناچیز
potty
U
ناچیز
of no account
U
ناچیز
potties
U
ناچیز
small time
U
ناچیز
vain
U
ناچیز
hairsplitting
U
ناچیز
trifling
U
ناچیز
straws
U
ناچیز
straw
U
ناچیز
mean
U
ناچیز
peppercorns
U
ناچیز
poorer
U
ناچیز
insignificant
U
ناچیز
inappreciable
U
ناچیز
pelting
U
ناچیز
peppercorn
U
ناچیز
fiddling
U
ناچیز
sparing
U
ناچیز
meanest
U
ناچیز
poor
U
ناچیز
poorest
U
ناچیز
inconsequential
U
ناچیز
meaner
U
ناچیز
trivia
U
ناچیز
small change
U
ناچیز
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
underestimating
U
ناچیز پنداشتن
quiddity
U
جوهر ناچیز
underestimate
U
ناچیز پنداشتن
underestimated
U
ناچیز پنداشتن
underestimates
U
ناچیز پنداشتن
inappreciable
U
ناچیز بی بها
pin money
U
مبلغ ناچیز
opusculum
U
اثرادبی ناچیز
think nothing of
U
ناچیز شمردن
make nothing of
U
ناچیز شمردن
little
U
ناچیز جزئی
pint sized
U
ناچیز کوچک
tinier
U
کوچک ناچیز
tiny
U
کوچک ناچیز
teenier
U
کوچک ناچیز
teeniest
U
کوچک ناچیز
teeny
U
کوچک ناچیز
invalued
U
بی بها ناچیز
misprize
U
ناچیز شمردن
slighter
U
ناچیز شماری
mean
U
جزیی ناچیز
slightest
U
ناچیز شماری
to make a push at
U
ناچیز شمردن
meaner
U
جزیی ناچیز
to snap one;s fingers at
U
ناچیز شمردن
to think little of
U
ناچیز شمردن
cheapening
U
ناچیز شمردن
slighting
U
ناچیز شماری
slights
U
ناچیز شماری
meanest
U
جزیی ناچیز
cheapened
U
ناچیز شمردن
trivialization
U
ناچیز شماری
stramineous
U
سبک ناچیز
worthless
U
ناچیز و بی قیمت
chicken feed
U
مبلغ ناچیز
cheapen
U
ناچیز شمردن
slight
U
ناچیز شماری
tiniest
U
کوچک ناچیز
to set at nought
U
ناچیز شمردن
cheapens
U
ناچیز شمردن
pint size
U
خرد ناچیز
slighted
U
ناچیز شماری
pint-size
U
خرد ناچیز
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
self effacement
U
ناچیز شماری خود
to thinks scorn of
U
ناچیز یا حقیر شمردن
sour grapes mechanism
U
مکانیسم ناچیز انگاری
inconseqential
U
غیر مهم ناچیز
vilipend
U
ناچیز شمردن تحقیرکردن
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
it is immaterial
U
ناچیز است اهمیت ندارد
underrates
U
ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrate
U
ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrated
U
ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrating
U
ناچیز شمردن دست کم گرفتن
to make noyhing of
U
ناچیز شمردن اهمیت ندادن
insignificantly
U
بطور ناچیز بدون داشتن معنی
sag
U
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags
U
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged
U
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
carbon tracking
U
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
underestimation
U
سبک شماری سهل گیری ناچیز شماری
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
spatter
U
مقدار کم
values
U
مقدار
spattering
U
مقدار کم
quantum
U
مقدار
spattered
U
مقدار کم
extent
U
حد مقدار
spatters
U
مقدار کم
value
U
مقدار
what
U
چه مقدار
mouthful
U
مقدار
mouthfuls
U
مقدار
valuing
U
مقدار
batch
U
مقدار
sups
U
مقدار
modicum
U
مقدار کم
dealt
U
مقدار
sup
U
مقدار
supped
U
مقدار
supping
U
مقدار
batches
U
مقدار
amount
U
مقدار
royalty tonnage
U
مقدار
amounted
U
مقدار
amounting
U
مقدار
amounts
U
مقدار
magnitude
U
مقدار
size
U
مقدار
sizes
U
مقدار
volume discount
U
مقدار
t value
U
مقدار تی
summa
U
مقدار
soupcon
U
مقدار کم
smidgin
U
مقدار کم
smidgen
U
مقدار کم
volumes
U
مقدار
single valued
U
تک مقدار
volume
U
مقدار
scantling
U
مقدار
quantities
U
مقدار
quantity
U
مقدار
truth table
U
دو مقدار
outturn
U
مقدار
deal
U
مقدار
measurment
U
مقدار
percentages
U
مقدار
percentage
U
مقدار
sprinkling
U
مقدار کم
total
U
مقدار
sum
U
مقدار
iso quant
U
مقدار
deals
U
مقدار
penny worth
U
مقدار کم
volume of sales
U
مقدار فروش
voltaism
U
مقدار ولتاژبرق
dose
U
مقدار دارو
dosed
U
مقدار مجاز
turn-over
U
مقدار فروش
turnover
U
مقدار فروش
transmittance
U
مقدار عبور
true value
U
مقدار حقیقی
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
parameter
U
مقدار ثابت
parameters
U
مقدار ثابت
constant
U
مقدار ثابت
proportion
U
شباهت مقدار
proportions
U
شباهت مقدار
dose
U
مقدار مجاز
sufficient
U
مقدار کافی
constants
U
مقدار ثابت
sales
{pl}
U
مقدار فروش
infinite quantity
U
مقدار بی نهایت
values
U
قدر مقدار
on a grand scale
<adv.>
U
به مقدار زیاد
hoist
U
مقدار کشش
hoisted
U
مقدار کشش
value
U
قدر مقدار
rotation
U
مقدار چرخش یک شی
hoists
U
مقدار کشش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com