Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
verge
U
مقدار نامعینی از زمین
verges
U
مقدار نامعینی از زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earth resistance
U
مقدار مقاومت زمین
resistance of an earthed conductor
U
مقدار مقاومت زمین
race condition
U
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
outturn
U
مقدار
soupcon
U
مقدار کم
sprinkling
U
مقدار کم
measurment
U
مقدار
quantity
U
مقدار
smidgin
U
مقدار کم
spattered
U
مقدار کم
smidgen
U
مقدار کم
single valued
U
تک مقدار
amounts
U
مقدار
royalty tonnage
U
مقدار
values
U
مقدار
quantities
U
مقدار
value
U
مقدار
modicum
U
مقدار کم
t value
U
مقدار تی
scantling
U
مقدار
spatters
U
مقدار کم
spattering
U
مقدار کم
spatter
U
مقدار کم
amount
U
مقدار
valuing
U
مقدار
amounted
U
مقدار
amounting
U
مقدار
volumes
U
مقدار
extent
U
حد مقدار
sup
U
مقدار
supped
U
مقدار
supping
U
مقدار
volume discount
U
مقدار
dealt
U
مقدار
sups
U
مقدار
mouthful
U
مقدار
what
U
چه مقدار
batch
U
مقدار
penny worth
U
مقدار کم
iso quant
U
مقدار
deal
U
مقدار
truth table
U
دو مقدار
quantum
U
مقدار
percentages
U
مقدار
percentage
U
مقدار
total
U
مقدار
sum
U
مقدار
deals
U
مقدار
magnitude
U
مقدار
size
U
مقدار
sizes
U
مقدار
summa
U
مقدار
volume
U
مقدار
mouthfuls
U
مقدار
batches
U
مقدار
amounting
U
مقدار میزان
absorbance
U
مقدار جذب
absorbancy
U
مقدار جذب
algebraic value
U
مقدار جبری
amounts
U
مقدار میزان
calorific power
U
مقدار حرارتی
optimum value
U
مقدار بهینه
amounted
U
مقدار میزان
quantity of labor
U
مقدار کار
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
quantity of capital
U
مقدار سرمایه
quantity discount
U
مقدار تخفیف
quantity of money
U
مقدار پول
quantity of supply
U
مقدار عرضه
totality
U
مقدار کلی
quantum of action
U
مقدار اثر
amount
U
مقدار میزان
moisture content
U
مقدار رطوبت
rated quantity
U
مقدار اسمی
rated value
U
مقدار نامی
an abundance of
U
مقدار زیاد
certificate of measurement
U
گواهی مقدار
certificate of quantity
U
گواهی مقدار
characteristic number
U
ویژه مقدار
constatnt
U
مقدار ثابت
characteristic number
U
مشخصه مقدار
characteristic root
U
ویژه مقدار
characteristic root
U
مشخصه مقدار
proper value
U
ویژه مقدار
nominal value
U
مقدار اسمی
sufficient
U
مقدار کافی
vast
U
مقدار زیاد
relative value
U
مقدار نسبی
tremendous
U
مقدار زیاد
constants
U
مقدار ثابت
constant
U
مقدار ثابت
approximate value
U
مقدار تقریبی
critical valve
U
مقدار بحرانی
absolute value
U
مقدار مطلق
mort
U
مقدار زیاد
quantity of leisure
U
مقدار فراغت
resistance
U
مقدار مقاومت
auxiliary value
U
مقدار کومکی
average value
U
مقدار متوسط
average value
U
مقدار میانگین
optimum
U
مقدار مطلوب
proper value
U
مشخصه مقدار
mileage
U
مقدار کارکردموتور
snatch
U
گرفتن مقدار کم
snatched
U
گرفتن مقدار کم
snatches
U
گرفتن مقدار کم
snatching
U
گرفتن مقدار کم
content
U
مقدار مندرجات
expected value
U
مقدار نظری
dosing
U
مقدار دارو
dosing
U
مقدار مجاز
doses
U
مقدار دارو
doses
U
مقدار مجاز
dosed
U
مقدار دارو
average
U
مقدار متوسط
contenting
U
مقدار مندرجات
in a way
<idiom>
U
به مقدار از چیزی
so much
<idiom>
U
مقدار زیاد
slather
U
مقدار زیاد
hoists
U
مقدار کشش
hoisted
U
مقدار کشش
mileage
U
مقدار کیلومتر
hoist
U
مقدار کشش
averaging
U
مقدار متوسط
averages
U
مقدار متوسط
theoretical value
U
مقدار نظری
averaged
U
مقدار متوسط
infinity
U
مقدار نامحدود
slight
U
مقدار ناچیز
thermal power
U
مقدار حرارتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com