Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
use
U
مقدار مفید
uses
U
مقدار مفید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
effect
U
مفید
expedient
<adj.>
U
مفید
effected
U
مفید
effecting
U
مفید
precise
U
مفید
handy
[useful]
<adj.>
U
مفید
fruitful
U
مفید
effective
U
مفید
beneficial
<adj.>
U
مفید
remedial
U
مفید
profitable
U
مفید
significance
U
مفید
gainful
U
مفید
helpful
<adj.>
U
مفید
advantageous
<adj.>
U
مفید
useful
<adj.>
U
مفید
serviceable
<adj.>
U
مفید
well off
U
مفید
functional
<adj.>
U
مفید
suitable
<adj.>
U
مفید
purposive
<adj.>
U
مفید
purposeful
<adj.>
U
مفید
purpose-built
<adj.>
U
مفید
proper
<adj.>
U
مفید
practical
<adj.>
U
مفید
practicable
<adj.>
U
مفید
convenient
<adj.>
U
مفید
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
مفید
handy
<adj.>
U
مفید
utile
[archaic]
[useful]
<adj.>
U
مفید
benefactress
U
مفید
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
مفید
applicatory
<adj.>
U
مفید
valuable
<adj.>
U
مفید
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
effective storage
U
گنجایش مفید
poniter
U
توصیه مفید
constructive
U
مفید ساختمانی
syllabus
U
خلاصه مفید
useful work
U
کار مفید
active capacity
U
گنجایش مفید
syllabuses
U
خلاصه مفید
advantage
U
مفید بودن
available magnification
U
بزرگنمایی مفید
utility program
U
برنامه مفید
payload
U
بار مفید
effective depth
U
ارتفاع مفید
payloads
U
بار مفید
profitably
<adv.>
U
بطور مفید
effective capacity
U
گنجایش مفید
brake horsepower
U
توان مفید
advantageaus
U
مفید باصرفه
serviceably
<adv.>
U
بطور مفید
useful capacity
U
فرفیت مفید
useable storage
U
ذخیره مفید
usefully
U
بطور مفید
utilizable discharge
U
بده مفید
utility function
U
تابع مفید
helpfully
U
بطور مفید
stead
U
مفید بودن
lacanic
U
مختصر و مفید
salubrity
U
مفید بودن
utility
U
مفید بودن
service load
U
بار مفید
good
U
سودمند مفید
useful life
U
عمر مفید
useful power
U
توان مفید
useful power
U
قدرت مفید
advantageously
U
بطور مفید
useful load
U
فرفیت مفید
active storage
U
گنجایش مفید
useful load
U
بار مفید
beneficially
<adv.>
U
بطور مفید
payload space
U
فضای بار مفید
man friday
U
مستخدم یا یارخیلی مفید
abbreviating
U
مختصر یا مفید کردن
abbreviates
U
مختصر یا مفید کردن
abbreviate
U
مختصر یا مفید کردن
vail
U
بکارخوردن مفید بودن
come in handy
<idiom>
U
اثبات مفید بودن
rated pay load
U
بار مفید نامی
asset
U
چیز با ارزش و مفید
availability
U
چیز مفید وسودمند
instrumental
U
مفید قابل استفاده
efficiency
U
فعالیت مفید بازده
application years
U
عمر مفید یک دستگاه
compendiously
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
informative
U
حاوی اطلاعات مفید
briefly
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
available storage capacity
U
گنجایش مفید مخزن
useable reservoir storage
U
گنجایش مفید مخزن
average available discharge
U
بده متوسط مفید
curtly
<adv.>
U
بصورت مختصر و مفید
availability
U
شخص مفید دسترسی
benefit
U
احسان کردن مفید بودن
benefiting
U
احسان کردن مفید بودن
benefited
U
احسان کردن مفید بودن
pay load
U
فرفیت مفید وسیله نقلیه
multocular
U
مختصر و مفید کوتاه و سودمند
resource
U
گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
graphic
U
زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
libraries
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
languages
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
controlled thermonuclear reaction
U
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
language
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
library
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
lifetime
U
مدت زمانی که وسیلهای مفید است یا قدیمی نشده است
lifetimes
U
مدت زمانی که وسیلهای مفید است یا قدیمی نشده است
stops
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
helped
U
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
help
U
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helps
U
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
stopped
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
dp
U
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده
throughput
U
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
sups
U
مقدار
batches
U
مقدار
volumes
U
مقدار
what
U
چه مقدار
sup
U
مقدار
supping
U
مقدار
batch
U
مقدار
mouthful
U
مقدار
supped
U
مقدار
mouthfuls
U
مقدار
modicum
U
مقدار کم
volume
U
مقدار
dealt
U
مقدار
magnitude
U
مقدار
scantling
U
مقدار
royalty tonnage
U
مقدار
sum
U
مقدار
measurment
U
مقدار
total
U
مقدار
outturn
U
مقدار
single valued
U
تک مقدار
truth table
U
دو مقدار
spattered
U
مقدار کم
spattering
U
مقدار کم
spatters
U
مقدار کم
t value
U
مقدار تی
iso quant
U
مقدار
summa
U
مقدار
soupcon
U
مقدار کم
smidgin
U
مقدار کم
smidgen
U
مقدار کم
penny worth
U
مقدار کم
quantity
U
مقدار
values
U
مقدار
sizes
U
مقدار
quantum
U
مقدار
amounted
U
مقدار
quantities
U
مقدار
valuing
U
مقدار
amount
U
مقدار
size
U
مقدار
percentages
U
مقدار
amounts
U
مقدار
deals
U
مقدار
value
U
مقدار
deal
U
مقدار
sprinkling
U
مقدار کم
spatter
U
مقدار کم
volume discount
U
مقدار
percentage
U
مقدار
extent
U
حد مقدار
amounting
U
مقدار
maximum value
U
مقدار حداکثر
constants
U
مقدار ثابت
constant
U
مقدار ثابت
average value
U
مقدار میانگین
maximum ratings
U
مقدار حداکثر
eigenvalue
U
ویژه مقدار
hoists
U
مقدار کشش
logical value
U
مقدار منطقی
drib
U
مقدار کمی
optimum value
U
مقدار بهینه
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com