English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sales {pl} U مقدار فروش
turn-over U مقدار فروش
turnover U مقدار فروش
volume of sales U مقدار فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
Other Matches
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
furrier U خز فروش پوست فروش
furriers U خز فروش پوست فروش
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
offtake U فروش
iceman U یخ فروش
turnover U فروش
turnover U کل فروش
vendition U فروش
retailer U تک فروش
taverner U می فروش
sale U فروش
sell U فروش
selling U فروش
marketing U فروش
sales U فروش
sells U فروش
herborist U گیاه فروش
whippersnapper U خود فروش
whippersnappers U خود فروش
grocers U خواربار فروش
wholesalers U عمده فروش
grocer U خواربار فروش
greengrocer U سبزی فروش
greengrocer U میوه فروش
greengrocers U سبزی فروش
lumberer U تیر فروش
linen draper U کتان فروش
fripper U کهنه فروش
killcalf U گوشت فروش
pos U قط ه فروش الکترونیکی
jeweler U گوهر فروش
iron monger U اهن فروش
draper U پارچه فروش
spot sale U فروش نقد
draper U ماهوت فروش
drapers U پارچه فروش
drapers U ماهوت فروش
hucksterer U خرده فروش
hosier U جوراب فروش
hatter U کلاه فروش
greengrocers U میوه فروش
lumberer U الوار فروش
fishwife U زن ماهی فروش
consignments U امانت فروش
optician U دوربین فروش
retailer U خرده فروش
opticians U دوربین فروش
fishwives U زن ماهی فروش
herbist U گیاه فروش
haught U جاه فروش
confectioner U شیرینی فروش
fishmongers U ماهی فروش
fishmonger U ماهی فروش
confectioners U شیرینی فروش
dealing U خرید و فروش
wholesaler U عمده فروش
milkman U شیر فروش
jewelers U جواهر فروش
jeweller U جواهر فروش
jewellers U جواهر فروش
milkmen U شیر فروش
consignment U امانت فروش
retailers U خرده فروش
charwoman U زغال فروش
charwomen U زغال فروش
marketable U قابل فروش
fishmanger U ماهی فروش
duffer U دست فروش
pride ful U جاه فروش
proforma U سیاهه فروش
ragman U کهنه فروش
sales area U بازار فروش
sales analysis U تحلیل فروش
sales agent U نماینده فروش
sales accounting U حسابداری فروش
sale tax U مالیات بر فروش
reseller U خرده فروش
pieman U کلوچه فروش
sales area U حیطه فروش
duffers U دست فروش
milkmaid U شیرو فروش زن
peltmonger U پوست فروش
sales for the account U فروش نسیه
sales figure U ارقام فروش
sales department U قسمت فروش
perfumer U عطر فروش
sales contract U قرارداد فروش
sales check U صورت فروش
sale quota U سهمیه فروش
sale on a large scale U فروش زیاد
sale manager U مدیر فروش
sale department U قسمت فروش
sale department U بخش فروش
sale commission U کارمزد فروش
retail dealer U خرده فروش
retail dealer U جزئی فروش
salability U قابلیت فروش
hucksters U دست فروش
huckster U دست فروش
sale price U قیمت فروش
sale or return U فروش یااعاده
sale or return U فروش یا عودت
sell U فروش ومعامله
sell U به فروش رفتن
selling U فروش ومعامله
selling U به فروش رفتن
sells U فروش ومعامله
sells U به فروش رفتن
vendibility U قابلیت فروش
milkmaids U شیرو فروش زن
newsman U روزنامه فروش
mealman U ارد فروش
slave merchant U برده فروش
mealmen U ارد فروش
skinner U پوست فروش
meatman U گوشت فروش
mercer U پارچه فروش
shopping center U مرکز فروش
merchantable U قابل فروش
mass market product U محصول پر فروش
newsmen U روزنامه فروش
soda jerk U لیموناد فروش
lumberman U تیر فروش
lumberman U الوار فروش
slopworker U دوخته فروش
slaver U برده فروش
monopolies U انحصار فروش
monopoly U انحصار فروش
milk man U شیر فروش
money off offer U فروش با تخفیف
salt seller U نمک فروش
salesroom U محل فروش
sales tax U مالیات بر فروش
sales tax U مالیات فروش
sales represntative U نمایندگی فروش
sales representative U نماینده فروش
pedagogical U علم فروش
sales promotion U تبلیغ فروش
oligopoly U انحصار فروش
scholasticate U علم فروش
news agent U روزنامه فروش
news vendor U روزنامه فروش
selling price U قیمت فروش
selling monopoly U انحصار فروش
selling costs U هزینههای فروش
druggist U دوا فروش
druggists U دوا فروش
oilman U روغن فروش
sellable U قابل فروش
sales manager U مدیر فروش
chandler U شمع فروش
cloth merchant U پارچه فروش
clothier U پوشاک فروش
alewife U زن ابجو فروش
clothier U لباس فروش
contract of sale U قرارداد فروش
contract of sales U قرارداد فروش
auction sale U مزایده فروش
at the point of sale U در نقطه فروش
cheese monger U پنیر فروش
cheesemonger U پنیر فروش
chemic U دارو فروش
turnover U مبلغ فروش
corn chandler U گندم فروش
corn chandler U غله فروش
showy U خود فروش
credit sale U فروش نسیه
credit sale U فروش قسطی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com