Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
discharge rate
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
delivery
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
lift
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
delivery
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
process
U
تحویل
processes
U
تحویل
bailment
U
تحویل
deliveries
U
تحویل
prehension
U
تحویل
utilization
U
تحویل
solstice
U
تحویل
liveries
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
livery
U
تحویل
transter
U
تحویل
freed
U
تحویل
frees
U
تحویل
freeing
U
تحویل
free
U
تحویل
transference
U
تحویل حواله
delivered
U
تحویل شده
cash dispenser
U
تحویل دارخودکار
cash dispensers
U
تحویل دارخودکار
renditions
U
پرداخت تحویل
rendition
U
پرداخت تحویل
fob
U
تحویل کشتی
recorded delivery
U
تحویل سفارشی
transfer
U
واگذاری تحویل
transferring
U
واگذاری تحویل
transfers
U
واگذاری تحویل
takeovers
U
تحویل گیری
takeover
U
تحویل گیری
LSD
U
نگهداری تحویل
polytropic
U
تحویل برزخ
surrenders
U
تحویل دادن
deliver
U
تحویل دادن
to hand over
U
تحویل دادن
prompt delivery
U
تحویل فوری
shortchange
U
کم تحویل دادن
delivers
U
تحویل دادن
to deliver over
U
تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery
U
عدم تحویل
terminal price
U
قیمت تحویل
take over
U
تحویل گرفتن
render
U
تحویل دادن
rendered
U
تحویل دادن
surrendered
U
تحویل دادن
surrender
U
تحویل دادن
delivering
U
تحویل دادن
period of delivery
U
دوره تحویل
delivering
U
تحویل تسلیم
transferee
U
تحویل گیرنده
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
renders
U
تحویل دادن
take delivery of
U
تحویل گرفتن
ex factory
U
تحویل در کارخانه
delivery note
U
حواله تحویل
delivery free
U
تحویل رایگان
delivery date
U
تاریخ تحویل
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
deliverer
U
تحویل دهنده
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
deliverable state
U
در حالت تحویل
deliverable
U
قابل تحویل
exq
U
تحویل در بارانداز
exs
U
تحویل از کشتی
forward delivery
U
تحویل به وعده
forward delivery
U
تحویل دراینده
committed
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
ex mill
U
تحویل در کارخانه
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
delivery valve
U
سوپاپ تحویل
delivery to the home
U
تحویل در خانه
delivery terms
U
نحوه تحویل
delivery terms
U
شرایط تحویل
delivery table
U
میز تحویل
delivery speed
U
سرعت تحویل
delivery side
U
سمت تحویل
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
delivery order
U
حواله تحویل
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
supplied
U
تحویل دادن
supply
U
تحویل ذخیره
bailment
U
تحویل جنس
cargo delivery
U
تحویل بار
hand over
U
تحویل دادن
bailee
U
تحویل گیرنده
catcher's side
U
سوی تحویل
to take over
U
تحویل گرفتن
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
supplying
U
تحویل دادن
supply
U
تحویل دادن
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
free docks
U
تحویل در بارانداز
supplying
U
تحویل ذخیره
free on quay
U
تحویل دراسکله
supplied
U
تحویل ذخیره
ex quay
U
تحویل در بارانداز مقصد
turn over to the police
U
تحویل پلیس دادن
To take delivery of something.
U
چیزی را تحویل گرفتن
When do you take delivery of yourcar ?
U
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
destination port
U
بندر تحویل کالا
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
reduction
U
تحویل استحاله کاهش
for
U
تحویل روی قطار
ex ship
U
تحویل در کنار کشتی
ex warehouse
U
تحویل در کنار انبار
goods inwards sheet
U
برگ تحویل کالا
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
cash on delivery
U
پرداخت هنگام تحویل
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
free on rail
U
تحویل در راه اهن
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
fot
U
تحویل روی کامیون
franco alongside ship
U
تحویل کنار کشتی
exw
U
تحویل در محل تولید
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
delivery car
U
واگن تحویل دهنده
give in charge
U
تحویل پلیس دادن
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
procure
U
تهیه و تحویل اماد
procured
U
تهیه و تحویل اماد
procures
U
تهیه و تحویل اماد
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
delivery order
U
دستور تحویل کالا
delivery
U
قبض و اقباض تحویل
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
redeliver
U
دوباره تحویل دادن
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
deliveries
U
تحویل کالا دادن
receipt
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
deliveries
U
قبض و اقباض تحویل
delivery
U
تحویل کالا دادن
receipts
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
become
U
مناسب بودن تحویل یافتن
becomes
U
مناسب بودن تحویل یافتن
bond
U
به انبار گمرک تحویل دادن
turn in
U
تحویل دادن جنس به انبار
to be available for delivery at short notice
U
بلافاصله قابل تحویل بودن
tpnd
U
دله دزدی وعدم تحویل
supplying
U
تحویل دادن تغذیه کردن
document against payment
U
تحویل اسناد در ازای پرداخت
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
to get something to somebody
U
تحویل دادن چیزی به کسی
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
supplied
U
تحویل دادن تغذیه کردن
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
received for shipment
U
تحویل شده برای حمل
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
daf
U
frontier at delivered تحویل مرز
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
freight forwarder
U
مقام تحویل دهنده کالا
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
give a person in charge
U
کسی را تحویل پلیس دادن
to drop something off
[at someone's]
U
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
issues
U
مسئله قضیه تحویل جنس
issued
U
مسئله قضیه تحویل جنس
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
reconsignment
U
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
Payment on delivery of goods.
U
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
deliverable state
U
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
delivers
U
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
deliver
U
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cod
U
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
Did you deliver my letter to your father ?
U
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com