Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
comparator
U
مقایسه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
comparative gage
U
دستگاه مقایسه کننده
table comparator
U
مقایسه کننده نوارها
tape comparator
U
مقایسه کننده نوار
The comparison is misleading
[flawed]
.
U
مقایسه گمراه کننده
[ ناقص ]
است.
Other Matches
to contrast
[with]
U
مقایسه کردن با
[برابرکردن برای مقایسه]
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
comparison
U
مقایسه
datum line
U
خط مقایسه
analogy
U
مقایسه
collations
U
مقایسه
analogies
U
مقایسه
comparisons
U
مقایسه
resemblance
U
مقایسه
collation
U
مقایسه
incomparable
U
غیرقابل مقایسه
parity bit
U
بیت مقایسه
frequency comparison
U
مقایسه فرکانس
assimilatc
U
مقایسه نمودن
to draw comparisons
U
مقایسه کردن
incomparable
U
مقایسه ناپذیر
datum
U
سطح مقایسه
no parity
U
عدم مقایسه
compared
U
مقایسه کردن
analogous
U
قابل مقایسه
to make comparisons
U
مقایسه کردن
odd parity
U
مقایسه فرد
cf
U
مقایسه شود
comparableness
U
قابلیت مقایسه
contrast
U
مقایسه کردن
compares
U
مقایسه کردن
logical comparison
U
مقایسه منطقی
comparisons
U
روش مقایسه
comparatively
U
بطور مقایسه
comparison operator
U
عملگر مقایسه
compare
U
مقایسه کردن
even parity
U
مقایسه زوج
contrasts
U
مقایسه کردن
contrasting
U
مقایسه کردن
contrasted
U
مقایسه کردن
incommensurable
U
مقایسه ناپذیر
incomparability
U
مقایسه ناپذیری
refrence
U
مبنای مقایسه
parity checking
U
بازبینی مقایسه
comparison
U
روش مقایسه
parity error
U
غلط مقایسه
comparing
U
مقایسه کردن
parity error
U
خطای مقایسه
by comparison
U
وقتی مقایسه می شوند
a beauty and an elegance beyond
[ without]
compare
U
زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
a comparison of the brain to a computer
U
مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
measure
U
مقایسه کردن سنجش
comparative philology
U
علم مقایسه زبانها
comparably
U
بطور قابل مقایسه
paired comparisons method
U
روش مقایسه جفتی
to stand comparison with
U
قابل مقایسه بودن با
to bear comparison with
U
قابل مقایسه بودن با
A comparison of theory and practice.
U
مقایسه ای از نظری و عمل.
to compare oppsites
U
چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
incomparability
U
غیر قابل مقایسه
Next to you I'm slim.
U
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
between
U
دربین درمقام مقایسه
comparator
U
وسیله انجام مقایسه
incomparably
U
بطور غیرقابل مقایسه
document comparison utility
U
برنامه کمکی مقایسه مدارک
parity error
U
اشتباه مقایسه خطای توازن
a comparison of men's salaries with those of women
U
مقایسه حقوق مردان با زنان
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
priorities
U
اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
That's a poor comparison.
U
این مقایسه ای نا مناسب است.
not a patch on
U
به هیچ طرف مقایسه نیست با
priority
U
اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
to drow a p between two
U
دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
proportion
U
اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
VBScript
U
مقایسه شود با JAVA SCRIPT
relational database management system
U
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
comparable
U
قابل مقایسه مانند کردنی
comparable
U
قابلیت مقایسه قیاس پذیر
relational database
U
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
proportions
U
اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
Today's weather is mild by comparison.
U
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
to be out of all proportion to something
U
غیر مقایسه بودن نسبت به چیزی
cost effectiveness
U
سودمندبودن بیشتربودن درامد در مقایسه باهزینه ها
jobs
U
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
job
U
اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
collates
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated
U
مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
U
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Comparison with other countries is extremely interesting.
U
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars.
U
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
collated
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
U
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
collates
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
Participation rates are low compared to international standards.
U
میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
collating
U
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
dry cell battery
U
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
summation check
U
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
vertical
U
بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
move of pattern
U
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
Dhrystone benchmark
U
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
local area network
U
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
phosphor
U
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
spellcheck
U
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator.
U
هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
benchmark
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmarks
U
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
doubled
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
activities
U
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
pair exchange sorting algorithm
U
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
double
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
activity
U
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
doubled up
U
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
U
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
volatility
U
تعداد رکوردهایی که از یک سیستم کامپیوتری حذف یا لعنه می شوند در مقایسه با کل اعداد ذخیره شده
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
U
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
DES
U
استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
density
U
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
densities
U
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
voters
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
linear
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
U
سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
four ball
U
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
He's a good director but he doesn't bear
[stand]
comparison with Hitchcock.
U
او
[مرد ]
کارگردان خوبی است اما او
[مرد]
قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
This compares to the Mini models, which cost only 200 EUR.
U
این قابل مقایسه است با مدل های مینی که قیمتشان فقط ۲۰۰ اویرو است.
leap frog test
U
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
search
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
DTMF
U
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
penetrometer
U
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
machine address
U
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
rams
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com