Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wear resistance
U
مقاومت در مقابل سایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resilience
U
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
wear resistance
U
مقاومت سایش
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
light resistance
U
مقاومت در مقابل نور
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
to resist an attack
U
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
streamlines
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
soil shear strength
U
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
streamlining
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
survivability
U
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
shave down
U
کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
series resistance
U
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
varistor
U
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance
U
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
insulation resistance
U
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
wear
U
سایش
levigation
U
سایش
corrasion
U
سایش
scrub
U
سایش
trituration
U
سایش
frictions
U
سایش
friction
U
سایش
erosion
U
سایش
fretting
U
سایش
grinds
U
سایش
grind
U
سایش
scrubs
U
سایش
scrubbing
U
سایش
scrubbed
U
سایش
wears
U
سایش
abrasion
U
سایش
abrasions
U
سایش
float stone
U
سنگ سایش
scouring machine
U
ماشین سایش
grindable
U
قابل سایش
erodible
U
قابل سایش
grind
U
تیزکردن سایش
chaffing gear
U
وسایل ضد سایش
grinds
U
تیزکردن سایش
abrasive action
U
اثر سایش
erosive
U
سایش دهنده
superficial abrasion
U
سایش رویی
internal friction
U
سایش درونی
abradability
U
سایش پذیری
abrasions
U
سایش منتج ازالودگی
abradent
U
الت سایش یا پرداخت
wave off
U
فرود همراه با سایش
abrasive resistance
U
درجه سایش پذیری
abrasion hardness
U
درجه سایش پذیری
abrasive tool
U
ابزار برای سایش
abrasion
سایش منتج ازآلودگی
erosible
U
قابل سایش وفرسایش
abrasive hardness
U
درجه سایش پذیری
tribometer
U
مالش سنج سایش ازما
corrade
U
در اثر سایش از بین رفتن
to fret a passage
U
راهی رابوسیله سایش بازکردن
wear tables
U
جداول سایش جنگ افزارها
internal friction
U
مالش درونی سایش داخلی
grid suppressor
U
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
grid bias resistance
U
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
terrigenous
U
تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
plasma plating
U
ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
versus
U
در مقابل
opposite
U
مقابل
versus prep
U
در مقابل
opposites
U
مقابل
vis a vis
U
مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
opposed
U
مقابل
title
U
مقابل
titles
U
مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
at the front
<adv.>
U
در مقابل
anti
U
در مقابل
in consideration of
U
در مقابل
as opposed to
U
در مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
as compared to
U
در مقابل
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
contrary
U
مقابل خلاف
anti thesis
U
وضع مقابل
point-blank
U
مقابل هدف
point blank
U
مقابل هدف
orientated
U
هدف مقابل
inverse
U
برعکس مقابل
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
obverse
U
طرف مقابل
counter weight
U
وزنه مقابل
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
off
U
مقابل عازم
counterpoint
U
نقطه مقابل
counterparts
U
نقطه مقابل
counterpart
U
نقطه مقابل
dead against
U
درست مقابل
respondents
U
طرف مقابل
on payment
U
در مقابل وجه
respondent
U
طرف مقابل
counterweights
U
وزنه مقابل
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
opposite the house
U
مقابل خانه
aboral
U
نقطه مقابل دهان
countered
U
مقابل دستگاه شمارنده
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
sonnal deung
U
مقابل تیغه دست
countering
U
مقابل دستگاه شمارنده
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
rival
U
طرف مقابل دعوا
rivals
U
طرف مقابل دعوا
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
caps
U
در مقابل حالت کوچک
opposit stroke pistons
U
پیستون مقابل گرد
blocks
U
دفاع در مقابل ابشار
blocked
U
دفاع در مقابل ابشار
block
U
دفاع در مقابل ابشار
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
passing on the oath to the other party
U
رد قسم به طرف مقابل
capitals
U
در مقابل حالت کوچک
antipode
U
نقطهء مقابل یا متقاطر
hard
U
سخت در مقابل نرم
harder
U
سخت در مقابل نرم
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
driveway
U
راه مقابل خانه
hardest
U
سخت در مقابل نرم
forwarded
U
حرکت به جلو یا مقابل
boring stay
U
قسمت ساکن مقابل
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
cash against documents
U
پول در مقابل اسناد
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
exorable
U
قابل تحریک در مقابل التماس
insolation
U
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
rebellions
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
rebellion
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
actinautographic
U
دارای حساسیت در مقابل نور
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
than
<conj.>
U
از
[در مقابل]
[پس از صفت عالی افضل]
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
fin de non recevoir
U
رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
stance
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
abneural
U
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
stances
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
thermosetting
U
قابل سفت شدن در مقابل حرارت
to row back
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
would just as soon
<idiom>
U
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
bullets
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
bullet
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
to make a goal
U
توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
thermoplasticity
U
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
speed
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeds
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com