English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
directorate U مقام ریاست هیئت مدیره
directorates U مقام ریاست هیئت مدیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
prefectural U وابسته به مقام ریاست یادوره ریاست
prefecture U مقام ریاست دوره ریاست
board of directers U هیئت مدیره
board of directors U هیئت مدیره
board of direcotors U هیئت مدیره
editorial staff U هیئت مدیره یانویسنده
chairman of the board [of directors/managers] U رئیس هیئت مدیره
chief executive officer [CEO] [American E] U رئیس هیئت مدیره
president of the board [ American E] U رئیس هیئت مدیره
directorates U هیئت مدیره ستادی
directors U عضو هیئت مدیره
director U عضو هیئت مدیره
directorate U هیئت مدیره ستادی
chairmen U مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
directorate [of a company] U هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
board of [executive] directors U هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
wardenship U مقام ریاست
to vote somebody on the board of directors U رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
presidentship U مقام ریاست جمهور
speakership U مقام ریاست مجلس
rectorate U مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
presidency U مقام یا دوره ریاست جمهوری
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
to dismiss [remove] the board of managers U مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
presidium U هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boardroom U اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms U اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury U هیئت داوری هیئت قضات
judicature U هیئت دادرسان هیئت قضاوت
presided U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
preside U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
favorite son U نامزد ریاست جمهوری کاندیدای ریاست جمهوری
presides U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presiding U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
panelist U عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
lady principal U مدیره
manageresses U مدیره
administratrix U مدیره
manageress U مدیره
head mistress U مدیره
headmistress U مدیره
headmistresses U مدیره
directrix U مدیره
governesses U مدیره
directress U مدیره
governess U مدیره
directorates U هیات مدیره
schoolmistresses U مدیره اموزشگاه
managing committee U هیات مدیره
schoolma'am U مدیره مدرسه
managing commission U هیات مدیره
schoolmarm U مدیره مدرسه
board of directors U هیات مدیره
administratrix U مدیره تصفیه
schoolmistress U مدیره اموزشگاه
matrons U مدیره سرپرستار
matron U مدیره سرپرستار
dame U کدبانو مدیره
dames U کدبانو مدیره
directorate U هیات مدیره
chairman of the board of directors U رئیس هیات مدیره
chairmen U رئیس هیات مدیره
editoress U مدیره روزنامه یامجله
supinator U عضله مدیره بخارج
chairman U رئیس هیات مدیره
editorial board U هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
bar council U هیات مدیره کانون وکلا
chairmanships U ریاست
superiority U ریاست
headship U ریاست
chairmanship U ریاست
managerial U ریاست
generalship U ریاست
directorship U ریاست
presidentship U ریاست
directorships U ریاست
principalship U ریاست
headships U ریاست
presidency U ریاست
superintendence U ریاست
managership U ریاست
administratorship U ریاست
matronship U ریاست
matronhood U ریاست
superintendency U ریاست مدیریت
abbay U ریاست دیر
prefecture U اداره ریاست
matronize U ریاست کردن
patriarchate U ریاست خانواده
captainship U ریاست بزرگتری
abbotship U ریاست دیر
postmastership U ریاست پست
mayoralty U ریاست شهرداری
patriarchate U ریاست طایفه
vice president U نیابت ریاست
superintendence U ریاست مدیریت
to take the lead U ریاست کردن
captaincy U ریاست بزرگتری
magistrature U ریاست کلانتری
superintends U ریاست کردن
superintending U ریاست کردن
superintended U ریاست کردن
to fill the chair U ریاست کردن
chieftaincy U ریاست قبیله
chieftainship U ریاست قبیله
command of execution U ریاست اجرایی
mayorship U ریاست شهرداری
superintend U ریاست کردن
You sure have a nerve to ask become a director. U آخر تورا چه ره ریاست
presidential U وابسته به ریاست جمهور
he has passed the chair U ریاست داشته است
bossiness U متمایل به ریاست مابی
prioship U سمت ریاست دیر
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
bossy U متمایل به ریاست مابی
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
abbatial or abbatical U مربوط به ریاست دیر
take the chair U ریاست انجمنی را دارا بودن
take the chair U ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
bossed U برجسته کاری ریاست کردن بر
magistracy U ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
bossing U برجسته کاری ریاست کردن بر
boss U برجسته کاری ریاست کردن بر
capital U رئیسی ریاست مابانه عمده
bosses U برجسته کاری ریاست کردن بر
head U ریاست داشتن بر رهبری کردن
masterfully U بطور تحکم امیز ریاست مابانه
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
embassage U مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
The presidensial election is the topic of the day. U انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
lead U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
leads U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
commissions U هیئت
commissioning U هیئت
astronomy U هیئت
commission U هیئت
guize U هیئت
committee U هیئت
attitude U هیئت
panel U هیئت
panels U هیئت
configurations U هیئت
attitudes U هیئت
corps U هیئت
confranternity U هیئت
committees U هیئت
configuration U هیئت
commissioners U عضو هیئت
department U قسمت هیئت
configuration U هیئت پذیری
commissions U هیئت مامورین
commissioner U عضو هیئت
commission U هیئت مامورین
boarded U هیئت کمیسیون
boarded U هیئت ژوری
top drawer U هیئت حاکمه
trial jury U هیئت منصفه
directorates U هیئت رئیسه
directorate U هیئت رئیسه
departments U قسمت هیئت
board U هیئت ژوری
board U هیئت کمیسیون
configurations U هیئت پذیری
faculty U هیئت علمی
faculties U هیئت علمی
executives U هیئت رئیسه
astronomy U علم هیئت
governing bodies U هیئت حاکمه
governing body U هیئت حاکمه
juries U هیئت منصفه
juries U هیئت داوران
constituencies U هیئت موسسان
jury U هیئت منصفه
jury U هیئت داوران
astronomy U هیئت استرونومی
executive U هیئت رئیسه
legislature U هیئت مقننه
legislatures U هیئت مقننه
format U قالب هیئت
formats U قالب هیئت
expeditions U هیئت اعزامی
expedition U هیئت اعزامی
institute U هیئت شورا
instituted U هیئت شورا
institutes U هیئت شورا
instituting U هیئت شورا
constituency U هیئت موسسان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com