English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contract U مقاطعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
jobber [piece worker] U مقاطعه چی
incentive operator U مقاطعه چی
operator on incentive U مقاطعه چی
piece-worker U مقاطعه چی
piece worker U مقاطعه چی
pieceworker U مقاطعه چی
incentive operators U مقاطعه چی ها
operators on incentive U مقاطعه چی ها
pieceworkers U مقاطعه چی ها
piece workers U مقاطعه چی ها
piece-workers U مقاطعه چی ها
pieceworker U مقاطعه کار
by contract U بطور مقاطعه
by the job U به طور مقاطعه
incentive operators U مقاطعه کار ها
piece worker U مقاطعه کار
jobber [piece worker] U مقاطعه کار
piece-worker U مقاطعه کار
fat work U مقاطعه کار
jobber U مقاطعه کار
lumper U مقاطعه کار
operator on incentive U مقاطعه کار
incentive operator U مقاطعه کار
contractors U مقاطعه کار
pieceworkers U مقاطعه کار ها
piece workers U مقاطعه کار ها
contractor U مقاطعه کار
operators on incentive U مقاطعه کار ها
jobs U کار مقاطعه
piece-workers U مقاطعه کار ها
job U کار مقاطعه
piecework U کار از روی مقاطعه
contract U مقاطعه کاری کردن
road contractor U مقاطعه کار جاده
timework U کار از روی مقاطعه
subcontractors U مقاطعه کار فرعی
assumpsit U مقاطعه کاری فرض
subcontractor U مقاطعه کار فرعی
subcontracts U مقاطعه کاری فرعی
subcontracting U مقاطعه کاری فرعی
subcontracted U مقاطعه کاری فرعی
subcontract U مقاطعه کاری فرعی
jobbery U سوء استفاده مقاطعه
main contractor U مقاطعه کار اصلی
master builder U بنای مقاطعه کار
job U ایوب مقاطعه کاری کردن
jobs U ایوب مقاطعه کاری کردن
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
package deals U مقاطعه در بست و خرید یکجا
package deal U مقاطعه در بست و خرید یکجا
entrepremership U اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
undertaker U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaking U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
farms U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farmed U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
mortician U مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
morticians U مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com