English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scholiast U مفسر مفسر اثار ادبی کهن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interpreters U مفسر عکس هوایی مفسر
interpreter U مفسر عکس هوایی مفسر
commentators U مفسر
commentator U مفسر
glossator U مفسر
glossographer U مفسر
interpreter U مفسر
interpreters U مفسر
expounder U مفسر
explicator U مفسر
annotator U مفسر
characteristic U مفسر
characteristically U مفسر
paraphrast U مفسر
paraphraser U مفسر
exegete U مفسر
image interpreter U مفسر عکس
transfer interpreter U مفسر انتقال
spotter U کمک مفسر رادیویی
mystagogue U مفسر اسرار دین
practical extraction and report language U زبان برنامه نویسی مفسر
Perl U زبان برنامه نویسی مفسر
declarative statement U عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
declarations U عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
declaration U عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت
interpretative U کدی که توسط نامه مفسر به کار می رود
cross reference generator U بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
interprets U زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
interpreting U زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
interpreted U زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
interpret U زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
epigone U مقلد اثار ادبی و هنری
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiary U سارق اثار ادبی و هنری دیگران
local colour U نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
commoners U داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
commonest U داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
common U داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
command.com U در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
track U اثار
remains U اثار
tracks U اثار
tracked U اثار
indications U اثار
remnants U اثار
remnant U اثار
relics U اثار مقدس
growth effects U اثار رشد
consequence of a sale U اثار بیع
poetical works U اثار شعری
relic U اثار مقدس
relativistic effects U اثار نسبیتی
reliquix U اثار باقیمانده
ancient relics U اثار باستانی
natural phenomena U اثار طبیعی
summa U اثار دانش بشری
juvenilia U اثار دوره جوانی
mammaliferous U دارای اثار پستانداران
reliquix U اثار برگ خشگیده برساقه
physiography U مبحث اثار وپدیدههای طبیعی
vandalizing U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
cognoscente U متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
vandalised U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
time capsule U محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
vandalize U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes U اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
prognostic U وابسته به اثار اتی وپیش بینی مرض
reliquary U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
prehistorian U مورخی که اثار ما قبل تاریخ را خوب میداند
reliquaries U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
archeologic U وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
humanist U دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
clownishness U بی ادبی
irreverence U بی ادبی
literary U ادبی
churlishness U بی ادبی
belletristic U ادبی
literay U ادبی
impoliteness U بی ادبی
inurbanity U بی ادبی
lowliness U بی ادبی
indecorousness U بی ادبی
misbehaciour U بی ادبی
discourtesy U بی ادبی
literarily U بطور ادبی
analecta U گلچین ادبی
literary property U حق مالکیت ادبی
plagiarizer U دزد ادبی
gobbets U گلچین ادبی
plagiary U دزدی ادبی
literal interpretation U تفسیر ادبی
analecta U قطعات ادبی
analects U گلچین ادبی
moral theology U لاهوت ادبی
florilegium U گلچین ادبی
figure of speech U صنایع ادبی
to misbehave oneself U بی ادبی کردن
miscellanea U جنگ ادبی
gobbet U گلچین ادبی
pirates U دزد ادبی
cribbing U دزدی ادبی
anthology U گلچین ادبی
reviewers U منقد ادبی
reviewer U منقد ادبی
stylistic U ادبی ادیبانه
misbehaves U بی ادبی کردن
apologia U پوزش ادبی
apologias U پوزش ادبی
cribbed U دزدی ادبی
crib U دزدی ادبی
pirating U دزد ادبی
pirate U دزد ادبی
anthologies U گلچین ادبی
pirated U دزد ادبی
imagery U تشبیه ادبی
misbehave U بی ادبی کردن
misbehaved U بی ادبی کردن
misbehaving U بی ادبی کردن
plagiarist U سارق ادبی
cribs U دزدی ادبی
criticism U نقد ادبی
criticisms U نقد ادبی
piracy U دزدی ادبی
plagiarism U دزدی ادبی
garland U گلچین ادبی
skit U هجو ادبی
garlands U گلچین ادبی
skits U هجو ادبی
locus U مثال ادبی
textual critic U نقدگر متون ادبی
criticizing U نقد ادبی کردن
criticizes U نقد ادبی کردن
criticized U نقد ادبی کردن
locus classicus U عبارت نمونه ادبی
criticising U نقد ادبی کردن
pirated U دزدی ادبی کردن
pirates U دزدی ادبی کردن
pirating U دزدی ادبی کردن
pirate U دزدی ادبی کردن
dialogue U مکالمات ادبی و دراماتیک
piece U قطعه ادبی یاموسیقی
pieces U قطعه ادبی یاموسیقی
dialogues U مکالمات ادبی و دراماتیک
criticised U نقد ادبی کردن
criticises U نقد ادبی کردن
criticize U نقد ادبی کردن
analects U قطعات ادبی منتخبات
architectonics U ساختمان اثر ادبی
stylistic U وابسته به انشای ادبی
stylist U از نظر سبک ادبی
chefs-d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
didactic U یاد دهنده ادبی
bluestockings U دارای ذوق ادبی
bluestocking U دارای ذوق ادبی
stylists U از نظر سبک ادبی
chef-d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
He is courteous ( respectful ). U آدم با ادبی است
textual critic U ناقد ادبی منقد
textual critic U نقد ادبی متون
chef d'oeuvre U شاهکار ادبی یا هنری
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
morceau U قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
anthologize U گلچین ادبی جمع کردن
magnum opus U مهمترین اثر ادبی یا هنری
aliterary production U فراورده یا محصول ادبی تالیف
the desk U کار دفتری یا ادبی یاروحانی
renaissance U دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
set piece U قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
academic مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
architectonic U مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
set pieces U قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
academical U ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
sturm und drang U نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
neoscholasticism U نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
Nothing can excuse such impoliteness. U هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
locus classicus U مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
ethic U روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
parodist U کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com