English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It is dirt cheap . It is a give - away . U مفت است ( بی نهایت ارزان )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
screamingly U بی نهایت
to infinity U تا نهایت
to infinity U بی نهایت
to a fault U بی نهایت
plaguily U بی نهایت
outrance U نهایت
omega U نهایت
in the extreme U بی نهایت
infintesimal U بی نهایت
extreme U نهایت
to an extreme U بی نهایت
an infinite U بی نهایت
an infinite quantity U بی نهایت
beyond measure U بی نهایت
extremity U نهایت
extremities U نهایت
excessively U بی نهایت
endlessly U بی نهایت
infinity U بی نهایت
fearfully U بی نهایت
infinite U بی نهایت
to the quick U بی نهایت سراسر
infinity U بی نهایت [ریاضی]
intolerable U تن در ندادنی بی نهایت
sustainable energy U انرژی بی نهایت
breathlessly U با نهایت اشتیاق
Without ( beyond , above ) price . U بی نهایت قیمتی
galactic U بی نهایت بزرگ
infinitesimal U بی نهایت کوچک
infinite quantity U مقدار بی نهایت
infinitesimal U بی نهایت خرد
frustum U جزء بی نهایت کوچک
perfection of savagery U نهایت وحشی گری
nervous wreck U آدم بی نهایت عصبانی و نگران
bundle of nerves U آدم بی نهایت عصبانی و نگران
he did his utmost U نهایت کوشش را بعمل اوردن
bag of nerves U آدم بی نهایت عصبانی و نگران
use up every ounce of energy U نهایت تلاش خود را به کار بستن
Ravishingly beautiful . U مثل ماه شب چهارده ( بی نهایت زیبا )
I was petrified. U دود از کله ام بلند شد ( بی نهایت متعجب شدم )
To go flat out . To make astupendous effort. U غیرت بخرج دادن ( نهایت تلاش را کردن )
one's light s U نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
A problem is a chance for you to do your best. U مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
I was absolutely infuriated. کارد میزدی خونم در نمی آمد [بی نهایت عصبانی بودم]
penny a line U ارزان
low priced U ارزان
microcomputer U ارزان
inexpensively U ارزان
cut rate U ارزان
jitney U ارزان
cheapest U ارزان
hand-me-downs U ارزان
cheap U ارزان
inexpensive U ارزان
cheaper U ارزان
hand-me-down U ارزان
hand me down U ارزان
micro U ارزان
micros U ارزان
to look down U ارزان شدن
off season U ارزان تر از معمول
grotty U ارزان و کثیف
bargain U خرید ارزان
look down U ارزان شدن
brummagem U پست ارزان
penny gaff U نمایشگاه ارزان
doss-houses U مسافرخانهی ارزان
undersell U ارزان تر فروختن
to sell off U ارزان فروختن
to pull down U ارزان کردن
red eye U ویسکی ارزان
cheap labor U کار ارزان
flivver U اتومبیل ارزان
doss-house U مسافرخانهی ارزان
easy money U پول ارزان
jerry-built U ارزان بناشده
dirt cheap U بسیار ارزان
jerry built U ارزان بناشده
cheapskate U ادم ارزان خر
gimcrack U بازیچه ارزان
gasper U سیگارت ارزان
cheap money U پول ارزان
woodbind U سیگار برگ ارزان
woodbine U سیگار برگ ارزان
flophouse U اطاق ارزان قیمت
hand-me-down U لباس ارزان ودوخته
hand me down U لباس ارزان ودوخته
flophouses U اطاق ارزان قیمت
gladstone U نوعی شراب ارزان
hand-me-downs U لباس ارزان ودوخته
penny a line U ارزان نویس بی مایه
gaff U تفریحگاه ارزان پیرمردپرحرف
bargained U قرارداد معامله خرید ارزان
cheapen U ارزان شدن تحقیر کردن
cheapened U ارزان شدن تحقیر کردن
calico U پارچههای پنبهای ارزان قیمت
cheapening U ارزان شدن تحقیر کردن
cheapens U ارزان شدن تحقیر کردن
good deal <idiom> U قیمت ارزان باکیفیتی بالا
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> U ارزان یافته خوار است .
bargaining U قرارداد معامله خرید ارزان
bargains U قرارداد معامله خرید ارزان
galleries U جای ارزان اطاق نقاشی
penny barber U دلاک ارزان یا دینار گیر
gallery U جای ارزان اطاق نقاشی
jerry build U با مصالح ارزان ساختمان کردن
profit cannibalism U افراط در تخفیف و ارزان فروشی
skid row U محله مشروب فروشهای ارزان
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
bargain U قرارداد معامله خرید ارزان
barrelhouse U میکده ورقاصخانه ارزان قیمت
cheap labor U نیروی کار ارزان قیمت
five and ten U مغازه اجناس ارزان قیمت
sell off U ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
wood bine U ویشه تاک جنگلی یکجورسیگار ارزان
bargain hunter U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
leading article U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
honky tonk U محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
gutter man U دوره گردیکه چیزهای ارزان وکهنه می فروشد
leading articles U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
koalapad U صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
flea market U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea markets U بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
The patience of job. U صبر ایوب ( صبر وحوصله بی نهایت زیاد )
blue chip personal computer U IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
penny a liner U کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
juke joint U رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
aniline U رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
pc file iii U یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
fall U ارزان شدن مرتد شدن
to give way U خراب شدن ارزان شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com