English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magnetizing U مغناطیس کردن یا شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bloop U عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
Other Matches
nuclear magnetic resonance U تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
magnet U مغناطیس
remagnetizer U مغناطیس گر
magnetism U مغناطیس
magnets U مغناطیس
magnetzation U مغناطیس
magnetic U مغناطیس
magneto U مغناطیس
magneto U دارای مغناطیس
magnetometer U مغناطیس سنج
magnetosphere U کره مغناطیس
animal magnetism U مغناطیس حیوانی
magnetosphere U مغناطیس کره
residual magnetization U مغناطیس مانده
magnetic explorer U مغناطیس یاب
field coil U پیچک مغناطیس گر
ferrimagnetism U فری مغناطیس
bar magnet U مغناطیس میلهای
residual magnetic induction U مغناطیس مانده
magnetosphere U مغناطیس- کره
magnetosphere U مغناطیس- سپهر
magnotropism U مغناطیس گرایی
residual magnetism U مغناطیس پس ماند
remanence U مغناطیس مانده
magnetization U مغناطیس کنندگی
magnetization U مغناطیس گردانی
magnetization U مغناطیس گری
mag U مغناطیس agnetic
mags U مغناطیس agnetic
magnetization U مغناطیس پذیری
compensating magnet U مغناطیس تصحیح
magnetizable U مغناطیس پذیر
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
magnetics U علم مغناطیس
magnetization work U مغناطیس کنندگی
magnetizing field U میدان مغناطیس گر
magnetizing current U جریان مغناطیس گر
b h cure U خم مغناطیس پذیری
magnetic battery U مغناطیس مرکب
compound magnet U مغناطیس مرکب
magnetic susceptibility U مغناطیس پذیری
magnetization curve U خم مغناطیس پذیری
induced magnetism U مغناطیس القایی
inductometer U مغناطیس سنج
natural magnet U مغناطیس طبیعی
magnets U مغناطیس پایدار
magnetic compensatory U مغناطیس تصحیح
organic magnet U مغناطیس الی
plunger magnet U مغناطیس پیستونی
focusing magnet U مغناطیس تمرکز ده
demagnetization U مغناطیس زدایی
demagnetization U مغناطیس زدائی
p.m. U مغناطیس پایدار
magnetism U درس مغناطیس
permanent magnet U مغناطیس پایدار
permeability curve U خم مغناطیس پذیری
permeance U مغناطیس رسانایی
demagnetize U زدودن مغناطیس
susceptibility U مغناطیس پذیری
magnetism U مغناطیس شناسی
magnetism U علم مغناطیس
magnet U مغناطیس پایدار
purity magnet U مغناطیس خلوص
blow out magnet U مغناطیس جرقه
thermomagnetic U گرما مغناطیس
pyromagnetic U گرما- مغناطیس
magnet coil U پیچک مغناطیس
elelctromagnetic U الکترو مغناطیس
simple magnet U مغناطیس ساده
residual magnetism U مغناطیس مانده
coercive force U نیروی مغناطیس زدا
magnetizability U قابلیت مغناطیس شوندگی
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
magnet winding U سیم پیچ مغناطیس
magnetised U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
alternating current magnet U مغناطیس جریان متناوب
magnetises U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetising U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
air magnetic circuit U مدار هوایی مغناطیس
intensity of magnetization U شدت مغناطیس کنندگی
blue beam magnet U مغناطیس اشعه ابی
magnetic potential U نیروی مغناطیس رانی
magnetize U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
intensity of magnetization U شدت مغناطیس گری
ion trap magnet U مغناطیس یون ربا
induced magnetism U مغناطیس القاء شده
ageing of magnet U پیر شدن مغناطیس
induced magnetization U مغناطیس گردانی القائی
magnetizing current U جریان مغناطیس گردانی
magnetizing force U شدت مغناطیس کنندگی
magnetizing field U میدان مغناطیس گردانی
impedance magnetometer U مغناطیس سنج با تغییرامپدانس
direct current magnet U مغناطیس جریان مستقیم
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
magnetization vector U بردار مغناطیس کنندگی
magnetizes U تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
magnetization characteristic U منحنی مغناطیس گردانی
negative pole U قطب منفی مغناطیس
demagnetizing field U میدان مغناطیس زدا
magnezation intensity U شدت مغناطیس کنندگی
magnetostriction U تغییر شکل براثر مغناطیس
differential susceptibility and permeabi U مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
initial susceptibility and permeability U مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
magnetics U درس الکترومغناطیس مغناطیس شناسی
demagnetizing turns of armature U دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
permanent magnet dynamic U بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
ideal magnetization curve U منحنی مغناطیس کنندگی ایده ال
magnetic reversal U عکس عمل مغناطیسی مغناطیس زدائی
magnetized bar U میله مغناطیس شده اهنربای قلمی
high frequency biasing U پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
magneto U اهنربای اتش زنه مولد مغناطیس الکتریکی
compass binnacle U پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
electromagnetic U اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
electromagnet U اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
A magnet attracts iron. U آهن ربا ( مغناطیس ) آهن را جذب می کند
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
to use effort U کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringe U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringes U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
check U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
woos U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com