Perdic | مغناطیس مانده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	remanence U	مغناطیس مانده
	residual magnetic induction U	مغناطیس مانده
	residual magnetization U	مغناطیس مانده
	residual magnetism U	مغناطیس مانده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	nuclear magnetic resonance U	تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
	hards U	پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
	idle balance U	مانده راکد مانده غیرفعال
	rinsing U	پس مانده ابکشی پس مانده
	retort residue U	ته مانده یا پس مانده قرع
	residue check U	بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
	remagnetizer U	مغناطیس گر
	magnetic U	مغناطیس
	magneto U	مغناطیس
	magnets U	مغناطیس
	magnetzation U	مغناطیس
	magnetism U	مغناطیس
	magnet U	مغناطیس
	magnetic susceptibility U	مغناطیس پذیری
	magnetizing current U	جریان مغناطیس گر
	magnetization U	مغناطیس گردانی
	magnetization U	مغناطیس پذیری
	magnetizable U	مغناطیس پذیر
	b h cure U	خم مغناطیس پذیری
	magnetics U	علم مغناطیس
	magnetism U	علم مغناطیس
	magnetism U	درس مغناطیس
	natural magnet U	مغناطیس طبیعی
	magnetism U	مغناطیس شناسی
	artificial magnet U	مغناطیس صنعتی
	magnetization U	مغناطیس کنندگی
	magnetosphere U	کره مغناطیس
	magnetosphere U	مغناطیس کره
	magnetosphere U	مغناطیس- سپهر
	magnetosphere U	مغناطیس- کره
	permeance U	مغناطیس رسانایی
	permeability curve U	خم مغناطیس پذیری
	magnotropism U	مغناطیس گرایی
	permanent magnet U	مغناطیس پایدار
	p.m. U	مغناطیس پایدار
	magnetometer U	مغناطیس سنج
	plunger magnet U	مغناطیس پیستونی
	magnetizing field U	میدان مغناطیس گر
	animal magnetism U	مغناطیس حیوانی
	magnetization curve U	خم مغناطیس پذیری
	magnetization U	مغناطیس گری
	magneto U	دارای مغناطیس
	magnetization work U	مغناطیس کنندگی
	mag U	مغناطیس agnetic
	mags U	مغناطیس agnetic
	pyromagnetic U	گرما- مغناطیس
	purity magnet U	مغناطیس خلوص
	organic magnet U	مغناطیس الی
	magnet U	مغناطیس پایدار
	magnetic compensatory U	مغناطیس تصحیح
	compound magnet U	مغناطیس مرکب
	magnetic battery U	مغناطیس مرکب
	elelctromagnetic U	الکترو مغناطیس
	inductometer U	مغناطیس سنج
	susceptibility U	مغناطیس پذیری
	demagnetization U	مغناطیس زدایی
	thermomagnetic U	گرما مغناطیس
	demagnetization U	مغناطیس زدائی
	simple magnet U	مغناطیس ساده
	demagnetize U	زدودن مغناطیس
	compensating magnet U	مغناطیس تصحیح
	ferrimagnetism U	فری مغناطیس
	field coil U	پیچک مغناطیس گر
	bar magnet U	مغناطیس میلهای
	magnets U	مغناطیس پایدار
	induced magnetism U	مغناطیس القایی
	blow out magnet U	مغناطیس جرقه
	magnetic explorer U	مغناطیس یاب
	magnet coil U	پیچک مغناطیس
	focusing magnet U	مغناطیس تمرکز ده
	residual magnetism U	مغناطیس پس ماند
	normal magnetization curve U	خم مغناطیس پذیری معمولی
	magnetizing U	مغناطیس کردن یا شدن
	impedance magnetometer U	مغناطیس سنج با تغییرامپدانس
	magnetizing field U	میدان مغناطیس گردانی
	magnetizing force U	شدت مغناطیس کنندگی
	direct current magnet U	مغناطیس جریان مستقیم
	negative pole U	قطب منفی مغناطیس
	induced magnetism U	مغناطیس القاء شده
	magnezation intensity U	شدت مغناطیس کنندگی
	induced magnetization U	مغناطیس گردانی القائی
	magnetizing current U	جریان مغناطیس گردانی
	demagnetizing field U	میدان مغناطیس زدا
	coercive force U	نیروی مغناطیس زدا
	magnetizability U	قابلیت مغناطیس شوندگی
	demagnetization factor U	ضریب مغناطیس زدایی
	magnet winding U	سیم پیچ مغناطیس
	blue beam magnet U	مغناطیس اشعه ابی
	magnetic biasing U	مغناطیس گردانی مقدماتی
	magnetic potential U	نیروی مغناطیس رانی
	magnetize U	تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
	magnetising U	تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
	magnetises U	تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
	magnetizes U	تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
	ion trap magnet U	مغناطیس یون ربا
	intensity of magnetization U	شدت مغناطیس کنندگی
	alternating current magnet U	مغناطیس جریان متناوب
	magnetization vector U	بردار مغناطیس کنندگی
	magnetised U	تبدیل ماده یا شی به مغناطیس
	magnetization characteristic U	منحنی مغناطیس گردانی
	ageing of magnet U	پیر شدن مغناطیس
	air magnetic circuit U	مدار هوایی مغناطیس
	intensity of magnetization U	شدت مغناطیس گری
	differential susceptibility and permeabi U	مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
	magnetostriction U	تغییر شکل براثر مغناطیس
	demagnetizing turns of armature U	دورهای مغناطیس زدای ارمیچر
	ideal magnetization curve U	منحنی مغناطیس کنندگی ایده ال
	magnetics U	درس الکترومغناطیس مغناطیس شناسی
	initial susceptibility and permeability U	مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
	permanent magnet dynamic U	بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
	high frequency biasing U	پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
	magnetized bar U	میله مغناطیس شده اهنربای قلمی
	magnetic reversal U	عکس عمل مغناطیسی مغناطیس زدائی
	magneto U	اهنربای اتش زنه مولد مغناطیس الکتریکی
	compass binnacle U	پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
	electromagnetic U	اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
	remanence U	چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
	balances U	مانده
	residve U	پس مانده
	dross U	پس مانده
	scrapped U	ته مانده
	deposit U	پس مانده
	remanent U	پس مانده
	remanence U	مانده
	residue U	پس مانده
	residue U	مانده
	knub U	پس مانده
	balance U	مانده
	leftover U	پس مانده
	forworn U	مانده
	forwearied U	مانده
	fordone U	مانده
	leftovers U	پس مانده
	heel tap U	ته مانده
	remainder U	مانده
	dreg U	پس مانده
	draff U	پس مانده
	fag ends U	ته مانده
	fag end U	ته مانده
	tailling U	پس مانده
	refuse U	پس مانده
	refused U	پس مانده
	refuses U	پس مانده
	refusing U	پس مانده
	tailing U	پس مانده
	deposits U	پس مانده
	leavings U	پس مانده
	outworn U	مانده
	loose ends U	ته مانده
	loose end U	ته مانده
	wearied U	مانده
	weary U	مانده
	wearying U	مانده
	played out U	مانده
	silt U	ته مانده
	scrap U	ته مانده
	heel U	پس مانده
	scrapping U	ته مانده
	scraps U	ته مانده
	scum U	پس مانده
	residual U	ته مانده
	residual U	مانده
	leavings U	ته مانده
	heels U	پس مانده
	residues U	ته مانده
	orts U	پس مانده
	wearies U	مانده
	recrementitious U	پس مانده
	residues U	مانده
	residues U	پس مانده
	residue U	ته مانده
	offscourings U	پس مانده
	recrement U	پس مانده
	picking U	پس مانده
	riffraff U	ته مانده
	oversize materials rejects U	مانده
	Two more days to go before (until). . . U	دوروز مانده تا ...
	holdover U	باقی مانده
	holdovers U	باقی مانده
	culls U	مانده [اجناس]
	idle balance U	مانده بیکار
	negative balance U	مانده منفی
	rejects U	مانده [اجناس]
	within an ace of U	ذرهای مانده به
	residuum U	پس مانده تقطیر
	residual stress U	تنش پس مانده
	residual schizophrenia U	اسکیزوفرنی مانده
	positive balance U	مانده مثبت
	residual error U	خطای مانده
	residual discharge U	تخلیه مانده
	residual current U	جریان مانده
	residual bitumen U	قیر ته مانده
	poor countries U	عقب مانده
	left over U	باقی مانده
	ladle skull U	ته مانده پاتیل
	to knock up U	مانده شدن
	the work was paralysed U	کارناقص مانده
	stay behind U	عقب مانده
	residual deviation U	انحراف مانده
	scantling U	باقی مانده