Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trump
U
مغلوب ساختن پیشی جستن
trumps
U
مغلوب ساختن پیشی جستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to get the upper hand
U
پیشی جستن
to get the better of
U
پیشی جستن بر
outbalance
U
پیشی جستن
out act
U
پیشی جستن از
outrun
U
پیشی جستن بر
outrunning
U
پیشی جستن بر
outruns
U
پیشی جستن بر
to give the go by to
U
پیشی جستن بر
outstrip
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripping
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrips
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
toget the start of one's rival
U
بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
vanquished
U
مغلوب ساختن
defeated
U
مغلوب ساختن
vanquishes
U
مغلوب ساختن
vanquishing
U
مغلوب ساختن
defeat
U
مغلوب ساختن
defeating
U
مغلوب ساختن
vanquish
U
مغلوب ساختن
defeats
U
مغلوب ساختن
to bring down somebody
[something]
U
کسی
[چیزی]
را مغلوب ساختن
overcoming
U
پیروز شدن بر مغلوب ساختن
overcome
U
پیروز شدن بر مغلوب ساختن
to cause the downfall of somebody
[something]
U
کسی
[چیزی]
را مغلوب ساختن
overcomes
U
پیروز شدن بر مغلوب ساختن
to make approaches
U
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escape
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
U
رهایی جستن خلاصی جستن
kitties
U
پیشی
kitty
U
پیشی
preceding
U
پیشی
transposition
U
پس و پیشی
vanward
U
پیشی
antecedent
U
پیشی
antecedents
U
پیشی
anteriority
U
پیشی
better hand
U
پیشی
antecedence
U
پیشی
puss
U
پیشی
precedence
U
پیشی اولویت
precedency
U
پیشی اولویت
pussy
U
مثل پیشی
pussies
U
مثل پیشی
exceeding
U
سبقت و پیشی
outshining
U
پیشی گرفتن از
outshines
U
پیشی گرفتن از
outshine
U
پیشی گرفتن از
outshone
U
پیشی گرفتن از
precedence
U
پیشی گرفتن
beaten
U
مغلوب
conquered
U
مغلوب
outfly
U
در پرواز پیشی افتادن از
to put to the w
U
مغلوب کردن
things were at the
U
مغلوب کردن
superable
U
مغلوب شدنی
KO
U
مغلوب کردن
KO's
U
مغلوب کردن
conquerable
U
مغلوب شدنی
invincible
U
مغلوب نشدنی
beat
U
مغلوب کردن
beats
U
مغلوب کردن
invictive
U
مغلوب نشدنی
to give priority to
U
پیشی دادن به مقدم دانستن بر
get the worst of
<idiom>
U
رنج بردن ،مغلوب شدن
unconquerable
U
شکست ناپذیر مغلوب نشده
licked
U
تازیانه زدن مغلوب کردن
licks
U
تازیانه زدن مغلوب کردن
insuperable
U
شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
lick
U
تازیانه زدن مغلوب کردن
unbeaten
U
شکست نخورده مغلوب نشده
hit and miss
U
گاهی موفق وگاهی مغلوب
unbeatable
U
شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
overbear
U
مغلوب کردن زیاد میوه دادن
hologynic
U
منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
bounces
U
پس جستن
bounce
U
پس جستن
outjockey
U
جستن بر
overleap
U
جستن از
springs
U
جستن
spring
U
جستن
bounced
U
پس جستن
jump
U
جستن
jumped
U
جستن
jumps
U
جستن
transcend
U
سبقت جستن
leaped
U
جستن دویدن
leaps
U
جستن دویدن
purgation
U
برائت جستن
transcends
U
سبقت جستن
transcending
U
سبقت جستن
overridden
U
برتری جستن بر
transcended
U
سبقت جستن
leap
U
جستن دویدن
get the start of
U
سبقت جستن بر
to find fault with
U
عیب جستن
to find f.with
U
عیب جستن از
to carry sword
U
شمشیر جستن
renounce
U
تبری جستن از
renounced
U
تبری جستن از
renounces
U
تبری جستن از
renouncing
U
تبری جستن از
best
U
برتری جستن
outguess
U
سبقت جستن
excel
U
تفوق جستن بر
hip
U
جستن پریدن
assists
U
شرکت جستن
to be off the hook
<idiom>
U
از خطر جستن
overrode
U
برتری جستن بر
to be over the worst
<idiom>
U
از خطر جستن
to be over the hump
[American]
<idiom>
U
از خطر جستن
to be out of the woods
<idiom>
U
از خطر جستن
antecede
U
برتری جستن
overrides
U
برتری جستن بر
override
U
برتری جستن بر
forestalls
U
پیش جستن بر
forestalled
U
پیش جستن بر
overtop
U
برتری جستن از
overtop
U
برتی جستن بر
to come out of the woods
<idiom>
U
از خطر جستن
forestall
U
پیش جستن بر
hips
U
جستن پریدن
assisting
U
شرکت جستن
assisted
U
شرکت جستن
outvie
U
برتری جستن از
assist
U
شرکت جستن
to gain a ccess
U
تقرب جستن
to make a pounce
U
ناگهان جستن
denies
U
تبری جستن
denied
U
تبری جستن
shoot forth
U
بالا جستن
shoot-outs
U
بالا جستن
shoot out
U
بالا جستن
to seek shelter
U
پناه جستن
to seek refuge
U
پناه جستن
to keep one's distance
U
دوری جستن
deny
U
تبری جستن
shoot-out
U
بالا جستن
excelling
U
تفوق جستن بر
excels
U
تفوق جستن بر
to gain the upper hand
U
تفوق جستن
denying
U
تبری جستن
excelled
U
تفوق جستن بر
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
to escape with life and limb
U
سختی رهایی جستن
wager of law
U
تبری جستن با سوگند
to gain a over
U
برتری یاتفوق جستن بر
finds
U
جستن تشخیص دادن
find
U
جستن تشخیص دادن
overleap
U
جستن از روی نادیده گذشتن از
anticipates
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulating
U
برابری جستن با پهلو زدن
anticipating
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulates
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulate
U
برابری جستن با پهلو زدن
anticipate
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulated
U
برابری جستن با پهلو زدن
surpass
U
بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed
U
بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses
U
بهتر بودن از تفوق جستن
overjump
U
بیش از اندازه نیروی خود جستن
to steal a march on any one
U
بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
to have recourse to a person
U
بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
scoot
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
to pounce on somebody
U
به کسی ناگهان جستن
[و حمله کردن ]
[مانند جانور شکارگر]
rocket
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rockets
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
fashion
U
مد ساختن
bulid
U
ساختن
inventing
U
ساختن
carbonize
U
کک ساختن
creates
U
ساختن
invented
U
ساختن
invents
U
ساختن
creating
U
ساختن
confect
U
ساختن
invent
U
ساختن
idolize
U
بت ساختن
idolizes
U
بت ساختن
idolizing
U
بت ساختن
forborne
U
ساختن با
build
U
ساختن
bridge
U
پل ساختن
buildings
U
ساختن
builds
U
ساختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com