English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
brain washing U مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
agent U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agents U مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jar U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jumper U مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
jumpers U مدار یا وسیلهای که وضعیتهای آن با اعمال اتصالات مختلف قابل انتخاب است
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
vital necessity U پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
end U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
ended U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
ends U توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند
powering U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
decisions U نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
decision U نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
masks U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
mask U وسیله حافظه فقط خواندنی که در حین سافت برنامه ریزی شده است با اعمال آهن در نواحی انتخاب شده که به صورت ماسک مشخص شده اند
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
doings U اعمال
exercises U اعمال
exertions U اعمال
exertion U اعمال
exercise U اعمال
exercised U اعمال
exercising a right U اعمال حق
undertakings U اعمال
applications U اعمال
acts U اعمال
exercising U اعمال
application U اعمال
exerts U اعمال کردن
hard labor U اعمال شاقه
applicative U اعمال کردنی
applicatory U اعمال شدنی
applicator U اعمال کننده
workable U قابل اعمال
exertions U اعمال زور
strong arm U اعمال زورکردن
impressment U اعمال زور
hard labour U اعمال شاقه
peonage U اعمال شاقه
willable U قابل اعمال
labourhardl U اعمال شاقه
apply U اعمال کردن
applying U اعمال کردن
galleys U اعمال شاقه
applies U اعمال کردن
exertion U اعمال زور
preventative actions U اعمال بازدارنده
applier U اعمال کننده
exert U اعمال کردن
showing partial views U اعمال نظر
exercising force U اعمال زور
imposes U اعمال نفوذکردن
takeovers U اعمال کنترل
takeover U اعمال کنترل
strong-arm U اعمال زورکردن
exerted U اعمال کردن
exerting U اعمال کردن
to have the pull of U اعمال نفوذکردن بر
lobbying U اعمال نفوذ
impose U اعمال نفوذکردن
the galleys U اعمال شاقه
To use force(violence) U اعمال زور کردن
use one's influence U اعمال نفوذ کردن
showing partial views U اعمال نظر کردن
non serverign acts U اعمال تصدی دولت
imprisonment with hard labour U حبس با اعمال شاقه
undue influence U اعمال نفوذ ناروا
embraceor U اعمال نفوذ کننده
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
house keeping operation U اعمال خانه داری
penal servitude U حبس با اعمال شاقه
to use one's influence upon U اعمال نفوذ کردن بر
To bring pressure to bear . To exert pressure . U اعمال فشار کردن
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
alteration U تغییر اعمال شده
governance U اعمال قوه اختیارداری
noncompatibility U دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
intervention U عمل اعمال تغییر در سیستم
capitalization U اعمال سیستم سرمایه داری
interventions U عمل اعمال تغییر در سیستم
imposed deformation U تغییر شکل اعمال شده
squeeze U [آبگیری از فرش با اعمال فشار]
put on U اعمال کردن بکار گماردن
confidential U است نه اعمال تصدی موجودباشد
applied magnetic field U میدان مغناطیسی اعمال شده
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
modification U تغییر اعمال شده به چیزی
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
track records U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
embracery U اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
actions U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action U شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
procrustean U بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
pulsed U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
track record U آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
pulse U اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
arithmetic U تابع ریاضی اعمال شده روی داده
embraceor U متهم به اعمال نفوذ درهیئت منصفه یا دادگاه
arguments U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
dynamically U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamic U تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
embracery U جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
argument U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
correctional custudy U روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
impressure U اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
phosphor U مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
interactive U پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
syntax U قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
non procedural language U بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
omnia pressumuntur solemniter U اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
hash U عدد ایجاد شده پس از اعمال کلید در تابع hash
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
hook U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
nonoverlap processing U روشی که به وسیله ان خواندن
color code U روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
head pessure U فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
case law U رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
diode U دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
recompile U کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
backout U ذخیره کردن فایل در محل اصلی پیش از اعمال هر گونه تغییر
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystals U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
opened U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
opens U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
inputted U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
condominiums U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominium U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
powering U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
parliamentarism U سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
bad break U مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
texel U مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
recitals U قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
recital U قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
impedance U اندازه گیری تاثیر مدار الکتریکی روی سیگنال مغناطیسی شده دارد پس از اعمال ولتاژ
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
new deal U روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
rule of law U قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
evangelic U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical U پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
actual address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
necessity U درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
LCD U کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود
modulator U مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
to lay violent handsonany one U اعمال زورنسبت بکسی کردن دست زوربرکسی دراز کردن
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com