English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mutilation U معیوب سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
vitiation U معیوب سازی ابطال
Other Matches
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
improper U معیوب
corrupts U معیوب
faulty U معیوب
out of condition U معیوب
game U معیوب
imperfective U معیوب
corrupting U معیوب
corrupted U معیوب
fouls U معیوب
foulest U معیوب
fouler U معیوب
fouled U معیوب
foul U معیوب
flawy U معیوب
damaged U معیوب
corrupt U معیوب
manque U معیوب
impure U معیوب
defective U معیوب
false U معیوب
incomplete U معیوب
spoilt U معیوب
stigmatist U معیوب
stigmatic U معیوب
diseased U معیوب
impair U معیوب کردن
defects U معیوب ساختن
aircraft defective U هواپیمای معیوب
impaired U معیوب کردن
flawed U معیوب ناقص
corrupts U معیوب کردن
corrupting U معیوب کردن
corrupted U معیوب کردن
corrupt U معیوب کردن
vicious circle U دور معیوب
defected U معیوب ساختن
defecting U معیوب ساختن
vitiating U معیوب ساختن
maimed U معیوب شدن
impairs U معیوب کردن
vitiate U معیوب ساختن
impairing U معیوب کردن
vitiated U معیوب ساختن
vitiates U معیوب ساختن
defect U معیوب ساختن
maim U معیوب شدن
maiming U معیوب شدن
maims U معیوب شدن
faulty connrction U اتصال معیوب
maims U کسیرا معیوب کردن
faultily U بطور معیوب یا مقصر
faulty wiring U سیم کشی معیوب
damage U غرامت معیوب کردن
dud U بی مصرف گلوله معیوب
incorrect U تصحیح نشده معیوب
maim U کسیرا معیوب کردن
defective U دارای کمبود معیوب
maimed U کسیرا معیوب کردن
maiming U کسیرا معیوب کردن
marring U زیان رساندن معیوب کردن
marred U زیان رساندن معیوب کردن
mar U زیان رساندن معیوب کردن
mutilate U تحریف شدن معیوب کردن
impairing U زیان رساندن معیوب کردن
impaired U زیان رساندن معیوب کردن
hung striker U ضارب چاشنی معیوب نارنجک
impair U زیان رساندن معیوب کردن
mutilating U تحریف شدن معیوب کردن
impairs U زیان رساندن معیوب کردن
mutilates U تحریف شدن معیوب کردن
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
corrupting U معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupts U معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupted U معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupt U معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualization U تک سازی
bridgework U پل سازی
bridge building U پل سازی
individualized U تک سازی
deflexion U خم سازی
individuation U تک سازی
individualised U تک سازی
individualizes U تک سازی
individualize U تک سازی
individualising U تک سازی
individualises U تک سازی
compaction U تو پر سازی
padding U له سازی
individualizing U تک سازی
flooring U کف سازی
stylization U مد سازی
flection U خم سازی
truncation U بی سر سازی
repk lection U پر سازی
local anasthesia U سر سازی
retortion U خم سازی
retortion U کج سازی
pavements U کف سازی
idolization U بت سازی
pavement U کف سازی
bookbinding U کتاب سازی
road bed U زیر سازی
haematogenesis U خون سازی
beautification U زیبا سازی
retardment U کند سازی
reviviscence U زنده سازی
bedding U ثابت سازی
immortalization U جاوید سازی
retrenchment U مستحکم سازی
refreshment U تازه سازی
accommodations U برون سازی
seduction U گمراه سازی
bedding U کف سازی بسترسازی
bedding U محکم سازی
fitting U جفت سازی
restoration to life U زنده سازی
formulation U قاعده سازی
rearrngement U پس وپیش سازی
strangling U خفه سازی
ichnography U زمینه سازی
quadrature U مربع سازی
materialization U مادی سازی
re construction U دوباره سازی
refreshments U تازه سازی
rarafaction U لطیف سازی
manumission U ازاد سازی
refrigerating technique U فن سرما سازی
pulverization U پودر سازی
image formation U تصویر سازی
rectification U دائم سازی
punctation U نقطه سازی
puppydom U خود سازی
puppyhood U خود سازی
purification U خالص سازی
rarafaction U رقیق سازی
braziers U برنج سازی
hymnography U سرود سازی
intriguing U زمینه سازی
intrigues U زمینه سازی
intrigue U زمینه سازی
modeling U نمونه سازی
scenery U صحنه سازی
mealing U نرم سازی
histrionics U صحنه سازی
maximization U بیشینه سازی
plaster of Paris U گچ مجسمه سازی
latticework U شبکه سازی
horology U ساعت سازی
histogenesis U بافت سازی
heterodyne reception U زنه سازی
brazier U برنج سازی
shipbuilding U کشتی سازی
regionalism U منطقه سازی
flooding U غرقه سازی
microsoft U بهنگام سازی
microminiaturization U ریز سازی
grillwork U شبکه سازی
grillwork U سبد سازی
gunsmithery U تفنگ سازی
balladry U تصنیف سازی
harmonization U هم اهنگ سازی
stacking U پشته سازی
proportionment U متناسب سازی
conditioning U شایسته سازی
cooling U خنک سازی
doping U ناخالص سازی
miniaturization U کوچک سازی
substructures U زیر سازی
substructure U زیر سازی
secretion U پنهان سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com