Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reverse
U
معکوس کننده
reversed
U
معکوس کننده
reverses
U
معکوس کننده
reversing
U
معکوس کننده
inverter
U
معکوس کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inverting circuit
U
مدار معکوس کننده
Other Matches
converses
U
معکوس
converses
U
:معکوس
conversed
U
معکوس
reversing
U
معکوس
conversed
U
:معکوس
converse
U
معکوس
reversal
U
معکوس
reciprocal
U
معکوس
inverse
U
معکوس
negatives
U
معکوس
negative
U
معکوس
upside down
U
معکوس
obverse
U
معکوس
contrary
U
معکوس
conversing
U
معکوس
reversible
U
معکوس
conversing
U
:معکوس
converse
U
:معکوس
counter
U
معکوس
reverse
U
معکوس
reversed
U
معکوس
convert
U
معکوس
converting
U
معکوس
reversion
U
معکوس
converted
U
معکوس
reversals
U
معکوس
countering
U
معکوس
conversely
U
معکوس
converts
U
معکوس
reverses
U
معکوس
countered
U
معکوس
vice versa
U
معکوس
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
negative relation
U
رابطه معکوس
inverse
U
واژگونه معکوس
opposite
U
روبرو معکوس
invertible
U
معکوس شدنی
back conductance
U
برقرسانایی معکوس
reversion
U
معکوس کردن
retroaction
U
عمل معکوس
negative caster
U
گردش معکوس
negative correlation
U
همبستگی معکوس
back up
U
معکوس ریختن
obcordate
U
قلبی معکوس
obversion
U
استنتاج معکوس
inverse ratio or proportion
U
نسبت معکوس
feedback
U
تزویج معکوس
back formation
U
اشتقاق معکوس
back resistance
U
مقاومت معکوس
inverted opening
U
گشایش معکوس
inverted structure
U
ساختار معکوس
reverse
U
معکوس کردن
backset
U
معکوس وارونه
mirroring
U
معکوس نمودن
dis-
U
معکوس کردن
lateral inversion
U
معکوس جانبی
reversed
U
معکوس کردن
reversing
U
معکوس کردن
inverted file
U
فایل معکوس
invert suger
U
قند معکوس
opposites
U
روبرو معکوس
back-up
U
معکوس ریختن
inverse feedback
U
واخوراند معکوس
inverse function
U
تابع معکوس
inverse ratio
U
نسبت معکوس
back splice
U
پیوند معکوس
inverse relationship
U
ارتباط معکوس
inverse voltage
U
ولتاژ معکوس
invert matrix
U
ماتریس معکوس
reverses
U
معکوس کردن
reciprocal
U
متقابل معکوس
reverse slope
U
شیب معکوس
reversal process
U
جریان معکوس
switcheroo
U
عمل معکوس
reverse bias
U
تغذیه معکوس
reverse video
U
ویدئوی معکوس
reverse gears
U
دنده معکوس
reverse control
U
کنترل معکوس
set back
U
معکوس پس زدن
reverse current
U
جریان معکوس
reverse osmosis
U
اسمز معکوس
reverse thrust
U
تراست معکوس
reverse pitch
U
گام معکوس
reverse polarity
U
پلاریته معکوس
reverse speed
U
سرعت معکوس
reverse gear
U
دنده معکوس
countdowns
U
شمارش معکوس
reverse bias
U
پیشقدر معکوس
indian in reverse
U
هندی معکوس
reciprocal
U
معکوس دوجانبه
countdown
U
شمارش معکوس
conversely
U
بطور معکوس
reversal film
U
فیلم معکوس
draw back
U
کشیدن معکوس
inverted file
U
فایل معکوس شده
complement
U
معکوس یک عدد دودویی
retrogress
U
ترقی معکوس کردن
shift the rudder
U
معکوس کردن سکان
retrogresses
U
ترقی معکوس کردن
inverse electrode current
U
جریان الکتردی معکوس
inverse current
U
جریان ولتاژ معکوس
obvert
U
نتیجه معکوس گرفتن از
complemented
U
معکوس یک عدد دودویی
complementing
U
معکوس یک عدد دودویی
retrogressing
U
ترقی معکوس کردن
inverse function
U
تابع معکوس
[ریاضی]
back titration
U
تیتر کردن معکوس
reverse video
U
صفحه نمایش معکوس
double quartan fever
U
نوبه ربع معکوس
back turns of armature
U
سیمپیچی معکوس ارمیچر
inverse
U
تابع معکوس
[ریاضی]
reversed battery plate
U
صفحه باتری معکوس
king's indian in reverse
U
هندی شاه معکوس
complements
U
معکوس یک عدد دودویی
de-
U
معکوس عمل کردن
initial inverse voltage
U
ولتاژ معکوس نخستین
What invert sugar
U
قند معکوس چیست
one's complement
U
معکوس یک عدد دودویی
reverse current circuit breaker
U
مدارشکن جریان معکوس
reverse flow regin
U
ناحیه جریان معکوس
couple back
U
معکوس تزویج شدن
backfiring
U
نتیجه معکوس گرفتن
backfires
U
نتیجه معکوس گرفتن
retroact
U
عمل معکوس کردن
backfire
U
نتیجه معکوس گرفتن
backfired
U
نتیجه معکوس گرفتن
retrogressed
U
ترقی معکوس کردن
high back resistance diode
U
دیود با مقاومت معکوس زیاد
reversion
U
برگرداندن شیب معکوس دادن
backtracking
U
عمل پیمایش معکوس یک لیست
peak inverse anode voltage
U
اوج ولتاژ اندی معکوس
back azimuth method
U
گرای معکوس در اخراج اشعه
reverse polish notation
U
نشان گذاری لهستانی معکوس
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
high back resistance diode
U
دیود با مفاومت معکوس بالا
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
invert
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
convert
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converted
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
count down
U
از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
converts
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converting
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to invert a fraction
U
برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
inverts
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting
U
قلب عبارت معکوس کردن نسبت
aerodynamic blockage thrust reverser
U
وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
roll reversal
U
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
reversed rolling moment
U
گشتاور ناشی از کنترل معکوس در صفحه غلتش
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
aerofoil type offtake regulator
U
دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
NOT function
U
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
mesfet
U
دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
gate
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates
U
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
backward read
U
یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com