Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
introduction
U
معمول سازی ابداع
introductions
U
معمول سازی ابداع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
innovation
U
ابداع
authorship
U
ابداع
innovations
U
ابداع
invention
U
ابداع
novation
U
ابداع
initiating
U
ابداع کردن
originationu
U
ایجاد ابداع
creativity
U
قدرت ابداع
to bring in
U
ابداع کردن
initiates
U
ابداع کردن
excogitate
U
ابداع کردن
noodle
U
ابداع کردن
coinage
U
ابداع واژه
to innovate in
U
ابداع کردن
initiate
U
ابداع کردن
initiated
U
ابداع کردن
masterminds
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminding
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
in-
U
معمول
going
U
معمول
usual
U
معمول
in
U
معمول
in vogue
U
معمول
usages
U
معمول
usage
U
معمول
by usage
U
یا معمول سابق
usual conditions
U
شرایط معمول
in character
<idiom>
U
مثل معمول
vogue
U
رسم معمول
to set in
U
معمول شدن
practice
U
معمول به عادت
enchorial
U
معمول متعارفی
to be in f.
U
معمول بودن
as usual
U
مطابق معمول
eccentrically
U
بطورغیر معمول
slow down
<idiom>
U
از حد معمول آرامتر
as usual
<idiom>
U
طبق معمول
undersized
U
کوچکتر از معمول
out of the ordinary
U
غیر معمول
it is usual with him
U
معمول اوست
normal
U
هنجار معمول
off the map
U
غیر معمول
off season
U
ارزان تر از معمول
consuetudinary
U
عادی معمول
usu
U
مخفف معمول
To overstep the mark. To go too far.
U
از حد معمول گذراندن
After the usual courtesies.
U
پس از تعارفات معمول
out of the common
U
غیر معمول
fashionably
U
مطابق معمول
oversleeps
U
بیش از حد معمول خوابیدن
habitualness
U
معمول بودن معتادیت
oversleeping
U
بیش از حد معمول خوابیدن
it is unusually large
U
ازاندازه معمول بزرگتراست
it is our usual p to
U
معمول ما این است که
gangling
U
بلند تراز حد معمول
oversleep
U
بیش از حد معمول خوابیدن
overslept
U
بیش از حد معمول خوابیدن
price current
U
صورت نرخهای معمول
quite the thing
U
مطابق بارسم معمول
institution
U
رسم معمول عرف
such dresses are the vogue
U
اینجورلباسهامتداول معمول است
intercolonial
U
معمول در میان مستعمرات
cupola practice
U
روش معمول کوره کوپل
retrograde
U
دوران در خلاف جهت معمول
semidouble
U
دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
fair wear and tear
U
خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
international practice
U
طریقه معمول به بین المللی
executive length course
U
زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
substandard
U
زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی
executive course
U
زمین گلف کوتاهتر و اسانتراز معمول
wide angle
U
دارای زاویه دید بیش از معمول
unorthodox
U
دارای عقیده ناصحیح یا غیر معمول
short
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shorter
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shortest
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
wide-angle
U
دارای زاویه دید بیش از معمول
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
dry year
U
سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
wet year
U
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
extras
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
fashionableness
U
توافق بارسم وایین معمول مطابقت باسبک روز
characteristic
U
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristically
U
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
bow-pew
U
[نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
gondolas
U
نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
cylix
U
ابخوری پایه دار ودسته که درقدیم معمول بوده است
mancipation
U
یکجورایین انتقال یاواگذاری که درازادکردن بردگان وکودکان معمول بود
gondola
U
نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
U
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
production run
U
اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
Advanced Technology Attachment
U
حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
underdistance
U
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
refresher
U
حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
negligence
U
اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
bourgeois
<adj.>
U
از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
addressing
U
استفاده از کلمه آدرس کوتاهتر از معمول تا عمل کشف آدرس سریع تر انجام شود
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
coalitions
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalition
U
مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
non-directional design
U
طرح فراگیر
[این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
salachak
U
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
style
U
معمول کردن مد کردن
styled
U
معمول کردن مد کردن
styles
U
معمول کردن مد کردن
styling
U
معمول کردن مد کردن
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
pictorial rug
U
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
upper memory
U
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
flooring
U
کف سازی
individualised
U
تک سازی
flection
U
خم سازی
retortion
U
خم سازی
compaction
U
تو پر سازی
retortion
U
کج سازی
deflexion
U
خم سازی
individuation
U
تک سازی
local anasthesia
U
سر سازی
padding
U
له سازی
truncation
U
بی سر سازی
idolization
U
بت سازی
individualization
U
تک سازی
bridge building
U
پل سازی
bridgework
U
پل سازی
pavement
U
کف سازی
individualizes
U
تک سازی
individualizing
U
تک سازی
individualize
U
تک سازی
stylization
U
مد سازی
pavements
U
کف سازی
repk lection
U
پر سازی
individualising
U
تک سازی
individualises
U
تک سازی
individualized
U
تک سازی
bookbinding
U
کتاب سازی
impregnation
U
ابستن سازی
individualization
U
فرد سازی
strangling
U
خفه سازی
immortalization
U
جاوید سازی
miniaturization
U
کوچک سازی
irreticence
U
فاش سازی
inceration
U
موم سازی
substructures
U
زیر سازی
doping
U
ناخالص سازی
substructure
U
زیر سازی
inculcation
U
جایگیر سازی
seduction
U
گمراه سازی
individualization
U
منفرد سازی
refreshments
U
تازه سازی
brewing
U
ابجو سازی
wearisomeness
U
کسل سازی
refreshment
U
تازه سازی
bedding
U
محکم سازی
inspissation
U
غلیظ سازی
incavation
U
پوک سازی
infuriation
U
خشمگین سازی
inflexion
U
خم سازی خمیدگی
renewals
U
تازه سازی
bedding
U
کف سازی بسترسازی
beautification
U
زیبا سازی
ichnography
U
زمینه سازی
bedding
U
ثابت سازی
reclamation
U
اباد سازی
intensification
U
پر قوت سازی
image formation
U
تصویر سازی
irksomeness
U
کسل سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com