English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She has known better days in her youth . U معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
there is no style about her U لباس یا وضعش متداولی است
It is obvious enough . Well of course . U خب معلومه دیگه
outselling U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
re attachment U در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
Quchan U قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
young days U جوانی
juvenility U جوانی
youthfufness U جوانی
yoth U جوانی
adolescence U نو جوانی
adolescency U جوانی
youthfulness U جوانی
youth U جوانی
youths U جوانی
springtime U جوانی
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
rejuvenescence U تجدید جوانی
the flower of youth U عنفوان جوانی
rejuvenator U جوانی دهنده
rejuvenation U باز جوانی
juvenile U در خور جوانی
youthfully U از روی جوانی
schizophrene U مبتلابجنون جوانی
schizophrenia U جنون جوانی
may U بهار جوانی
slips in youth U لغزشهای جوانی
slips in youth U خطاهای جوانی
juveniles U در خور جوانی
adolescence U دوره جوانی
acne غرور جوانی
rejuveoize U جوانی از سرگرفتن
bloom of youth U بحبوحه جوانی
prime of life U عنفوان جوانی
juvenility U نیروی جوانی
primes U بهار جوانی
primed U بهار جوانی
prime U بهار جوانی
may of youth U عنفوان جوانی
post juvenal U بعد از جوانی
dementia praecox U جنون جوانی
hebephrenia U جنون جوانی
hey day U ریعان جوانی
rejuvenates U جوانی ازسر گرفتن
impetuosity of youth U تندی یا غرور جوانی
rejuvenate U جوانی ازسر گرفتن
rejuvenated U جوانی ازسر گرفتن
juvenilia U اثار دوره جوانی
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
The fervour of youth . U شور وشوق جوانی
rejuvenating U جوانی ازسر گرفتن
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
salad days U ایام جوانی وبی تجربگی
puniness U تازه کاری جوانی کوچکی
over the hill <idiom> U به پایان رسیدن بهار جوانی
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
middle aged U دوره بین جوانی وپیری
middle age U دوره بین جوانی وپیری
her prime of life is past U عنفوان جوانی وی گذشته است
blossoms U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossomed U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossom U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
blossoming U گل دادن دارای طراوت جوانی شدن
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
passe U دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
juvenilia U تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
at the tender age of <idiom> U در سن جوانی [گول خور. بی مایه . سست . نادان]
cover girls U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
glabrescent U گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
all the better U چه بهتر
the more better the best U بهتر
so much the better U چه بهتر
better than U بهتر از
so much the better for me U بهتر من
better U بهتر
has-been U بوده
has been U بوده
has-beens U بوده
i have been U بوده ام
been U بوده
fact U بوده
facts U بوده
the Holy Grail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
ameliorator U بهتر کننده
above rubies U بهتر از یاقوت
meliorate U بهتر شدن
meliorative U بهتر شونده
cote U بهتر بودن از
ameliorative U بهتر شونده
ameliorates U بهتر کردن
preferably U بطور بهتر
might as well <idiom> U ترجیحا بهتر
ameliorate U بهتر کردن
ameliorated U بهتر کردن
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
ameliorating U بهتر کردن
modifies U بهتر کردن
modify U بهتر کردن
the best of all U از همه بهتر
modifying U بهتر کردن
on the mend <idiom> U بهتر شدن
So much the better. U دیگه بهتر
amelioration U بهتر شدن
to change to the better U بهتر شدن
coffee roaster U قهوه بوده
has been U بوده است
has-beens U بوده است
has-been U بوده است
out act U بهتر انجام دادن از
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
outplay U بازی بهتر از حریف
enhancing U بهتر یا واضح تر کردن
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
it was no better U هیچ بهتر نبود
enhances U بهتر یا واضح تر کردن
enhanced U بهتر یا واضح تر کردن
enhance U بهتر یا واضح تر کردن
he works better U او بهتر کار میکند
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
tea is preferable to water U چایی از اب بهتر است
modification U بهتر کردن مدل
the better plan is to U بهتر این است که .....
ammunition modification U بهتر سازی مهمات
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
I feel it is appropriate ... U به نظر من بهتر است که ...
he has passed the chair U رئیس بوده است
i should p stay at home U بهتر است در خانه بمانم
i know you better than he U من شما را بهتر میشناسم تااو
This photo does not do you justice. U خودتان از عکستان بهتر هستید
Better late then never. <proverb> U تاخیر بهتر از هرگز است .
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
to get back on one's feet U وضعیت خود را بهتر کردن
Do you have anything better? U آیا چیزی بهتر دارید؟
It is better to know each others mind than to know each others language. <proverb> U همدلى از همزبانى بهتر است .
hardening and temper U بهتر کردن تشویه ی فولاد
surpasses U بهتر بودن از تفوق جستن
ameliorating U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorates U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorated U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorate U بهتر شدن بهبودی یافتن
surpass U بهتر بودن از تفوق جستن
rounding U ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
rounding U ایجاد دید بهتر در گرافیک
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
surpassed U بهتر بودن از تفوق جستن
premundane U پیش ازافرینش جهان بوده
She has been a good wife to him. U همسر خوبی برایش بوده
think better of <idiom> U رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
Better do it than wish it done. <proverb> U شروع عمل بهتر از آرزوى انجام آن.
hole shot U شکست دادن حریف با شروع بهتر
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
I know best where my interests lie. U صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
you ought to know better U شما باید بهتر از این بدانید
hole job U شکست دادن حریف با شروع بهتر
maenad U حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
She is always making trouble for her friends. U همیشه برای دوستانش درد سر بوده
menad U حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
cerberus U سگ سه سری که پاسبان دوزخ بوده مستحفظ
judea U یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
how long since is it? U چند وقت پیش بوده است
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
Better late than never! <proverb> U دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
He is the best physician as physicians go. U نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
adjustments U تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjustment U تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
Are you feeling any better? U آیا حال شما کمی بهتر است؟
Better late than never. <proverb> U دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
Do you have a room with a better view? U آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
fortuitism U اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
queen dowager U زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
canon low U دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
elam U کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
go-getter <idiom> U شخصی کار میکند برایبدست آوردن موقعیتی بهتر
carbonet hardness U درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
You're improving. <idiom> U دارید بهتر می شوید [در انجام کارتان] [اصطلاح روزمره]
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
syren U یکی از جانورانی که نصف زن ونصف دیگرپرنده بوده است
co respondent U مردی که متهم بزنابازن شوهرداری بوده وباخودان زن یکجاموردتعیق
revivor U تعقیب دعوایی که به علتی معوق مانده بوده است
daimon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon U خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
schizothymia U جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی
moses antedates zoroastes U موسی ازحیث سال تاریخی پیش از زردتشت بوده است
epanastrophe U شروع جملهای باهمان کلمه که دراخرجمله پیش بوده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com