Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tutor
U
معلم خصوصی
tutored
U
معلم خصوصی
tutors
U
معلم خصوصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
instructors
U
معلم
instructor
U
معلم
starets
U
معلم
guru
U
معلم
educator
U
معلم
educators
U
معلم
maestro
U
معلم
maestros
U
معلم
gurus
U
معلم
preceptor
U
معلم
docent
U
معلم
tutorials
U
معلم سرخانه
teachers
U
معلم مربی
teacher efficiency
U
کارامدی معلم
teacher
U
معلم مربی
schoolteacher
U
معلم مدرسه
pedagog
U
اموزگار معلم
schoolteachers
U
معلم مدرسه
tutors
U
معلم سرخانه
gymnasts
U
معلم زورخانه
tutored
U
معلم سرخانه
tutor
U
معلم سرخانه
teacher training
U
تربیت معلم
gurus
U
معلم مذهبی
tutorial
U
معلم سرخانه
visiting teacher
U
معلم سرخانه
gymnast
U
معلم زورخانه
guru
U
معلم مذهبی
teacher's pet
U
نورچشمی معلم
professor
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
professors
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
teacher made test
U
ازمون معلم ساخته
moralist
U
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
pedagogue
U
معلم اموزگار علم فروش
pedagogues
U
معلم اموزگار علم فروش
moralists
U
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
Farzaneh was considered an excellent teacher.
[ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.]
U
فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
to tutor
U
بعنوان معلم سرخانه کار کردن
Hello Hbib This is our teacher Her nam is
U
فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
private line
U
خط خصوصی
privates
U
خصوصی
subrosa
U
خصوصی
off the record
<idiom>
U
خصوصی
personal
U
خصوصی
jackes
U
خصوصی
private
U
خصوصی
necessary house
U
خصوصی
informal
U
خصوصی
flash card
U
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
private property
U
مالکیت خصوصی
private talk
U
صحبت خصوصی
private saving
U
پس انداز خصوصی
private property
U
دارائیهای خصوصی
praivate ownership
U
مالکیت خصوصی
private ownership
U
مالکیت خصوصی
private debt
U
بدهی خصوصی
private benefits
U
منافع خصوصی
private borrowing
U
استقراض خصوصی
private company
U
شرکت خصوصی
private consumption
U
مصرف خصوصی
private corporation
U
شرکت خصوصی
private cost
U
هزینه خصوصی
private deed
U
سند خصوصی
private employees
U
کارکنان خصوصی
private enterprises
U
موسسات خصوصی
private institutions
U
موسسات خصوصی
private finance
U
مالیه خصوصی
private law
U
حقوق خصوصی
private agreement
U
قرارداد خصوصی
private treaty
U
معامله خصوصی
private eye
U
کارآگاه خصوصی
private eyes
U
کارآگاه خصوصی
privatised
U
خصوصی کردن
apsidiole
U
نیایشگاه خصوصی
very own
<adj.>
U
خصوصی
[شخصی]
privatises
U
خصوصی کردن
privatising
U
خصوصی کردن
privatization
U
خصوصی کردن
privatize
U
خصوصی کردن
privatized
U
خصوصی کردن
privatizes
U
خصوصی کردن
privatizing
U
خصوصی کردن
pillow talk
U
حرفهای خصوصی
Citizens' Band
U
باند خصوصی
camarin
U
نیایشگاه خصوصی
privately leased line
U
خط اجارهای خصوصی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
quasi private
U
شبه خصوصی
quasi private
U
نیمه خصوصی
relator
U
مدعی خصوصی
relator
U
شاکی خصوصی
semiprivate
U
نیمه خصوصی
special relativity
U
نسبیت خصوصی
private tutoring
[American E]
U
تدریس خصوصی
private tuition
U
تدریس خصوصی
extra tuition
U
تدریس خصوصی
private lessons
U
تدریس خصوصی
private
U
اختصاصی خصوصی
privately
U
بطور خصوصی
private enterprise
U
شرکت خصوصی
private enterprise
U
عمل خصوصی
private school
U
اموزشگاه خصوصی
private schools
U
اموزشگاه خصوصی
off-the-record
U
محرمانه و خصوصی
private detective
U
کاراگاه خصوصی
private detectives
U
کاراگاه خصوصی
privy
U
خصوصی محرمانه
subjective
U
فاعلی خصوصی
caskets
U
نامه خصوصی
personal
U
منقول خصوصی
backstage
U
محرمانه خصوصی
closet
U
گنجه خصوصی
closeted
U
گنجه خصوصی
closeting
U
گنجه خصوصی
closets
U
گنجه خصوصی
party line
U
خط خصوصی تلفن
party lines
U
خط خصوصی تلفن
private sector
U
بخش خصوصی
off the record
U
محرمانه و خصوصی
passkey
U
کلید خصوصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
casket
U
نامه خصوصی
private investigator
U
کاراگاه خصوصی
paticular
U
خصوصی بابت
in petto
U
بطور خصوصی
jurist
U
متخصص حقوق خصوصی
jurists
U
متخصص حقوق خصوصی
private branch exchange
U
مبادله انشعاب خصوصی
private broadcasting
U
پخش برنامه خصوصی
backsides
U
عقب هر چیزی خصوصی
backside
U
عقب هر چیزی خصوصی
to give private lessons
U
درس خصوصی دادن
tutorial
U
درس خصوصی دادن به
personal staff
U
ستاد خصوصی فرمانده
tutor
U
درس خصوصی دادن به
tutored
U
درس خصوصی دادن به
pbx
U
تبادل انشعاب خصوصی
tutors
U
درس خصوصی دادن به
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
private rate of discount
U
نرخ تنزیل خصوصی
curtain lecture
U
صحبتهای خصوصی زن وشوهر
tutorials
U
درس خصوصی دادن به
to have private insurance
[cover]
U
بیمه خصوصی داشتن
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
to be privately insured
U
بیمه خصوصی داشتن
private enterprise
U
اقتصاد بخش خصوصی
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
private rate of return
U
نرخ بازده خصوصی
objectives
U
علمی و بدون نظر خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind.
U
غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
private international law
U
حقوق بین الملل خصوصی
private enterprise
U
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
objective
U
علمی و بدون نظر خصوصی
palor
U
اطاق برای گفتگو خصوصی
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
offstage
U
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
table talk
U
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
to tutor somebody in English
U
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
behind the scenes
U
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
privilege cab
U
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
toll traverse
U
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
qui tam action
U
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
pabx
U
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
eminent domain
U
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
schoolmarm
U
خانم معلم خانم دبیر
schoolma'am
U
خانم معلم خانم دبیر
introduce
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel
U
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
introducing
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces
U
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
crowding out effect
U
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Internet
U
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
crowding out effect
U
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
led
U
یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnation
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnations
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off .
U
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
pin money
U
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
communications stallite corporation
U
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
ISP
U
شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com