Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concerts
U
کنسرت
concert
U
کنسرت
rave-up
U
کنسرت پر سروصدا و پرهیجان
impresarios
U
مدیریاراهنمای اپرا و کنسرت
rave-ups
U
کنسرت پر سروصدا و پرهیجان
impresario
U
مدیریاراهنمای اپرا و کنسرت
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
introduce
U
معرفی کردن
recommends
U
معرفی کردن
nominating
U
معرفی کردن
representations
U
معرفی کردن
introduces
U
معرفی کردن
bring forward
U
معرفی کردن
introducing
U
معرفی کردن
inset
U
معرفی کردن
insets
U
معرفی کردن
recommending
U
معرفی کردن
representation
U
معرفی کردن
presents
U
معرفی کردن
speak well for
U
معرفی کردن
introduced
U
معرفی کردن
nominate
U
معرفی کردن
recommend
U
معرفی کردن
nominates
U
معرفی کردن
presented
U
معرفی کردن
present
U
معرفی کردن
presenting
U
معرفی کردن
to register
[with a body]
U
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
reported
U
معرفی کردن خود
report
U
معرفی کردن خود
preconize
U
بعموم معرفی کردن
reports
U
معرفی کردن خود
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
meet
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
meets
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
to scrape down
U
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
ratten
U
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipes
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
polices
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to shield
U
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
police
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
electrolyze
U
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
thermostat
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
thermostats
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
whet
U
عمل تیز کردن بوسیله مالش
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
labiovelar
U
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
talk out
U
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
scalded cream
U
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
psychanalyze
U
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
seams
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure
U
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
lixiviate
U
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seam
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
manual
U
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
sifting
U
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
reclame
U
معرفی
representation
U
معرفی
reference
U
معرفی
presentation
U
معرفی
designations
U
معرفی
presentations
U
معرفی
representations
U
معرفی
designation
U
معرفی
designative
U
معرفی کننده
nominator
U
معرفی کننده
introduction
U
معارفه معرفی
nuncupatory
U
معرفی کننده
presentable
U
شایان معرفی
presentee
U
معرفی شده
letter of reference
U
معرفی نامه
representer
U
معرفی کننده
letters
U
معرفی نامه
introductions
U
معارفه معرفی
letter
U
معرفی نامه
letter of introduction
U
معرفی نامه
garrote
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garotte
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
presentably
U
بطور قابل معرفی
letterman
U
دارنده معرفی نامه
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
net authentication
U
معرفی ایستگاههای شبکه
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
social credit
U
تصادی معرفی شده است
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
id
U
کارتی که ضخص را معرفی میکند
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
Can you recommend a guest house?
U
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
Can you recommend a hotel?
U
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
ambulances
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
bring up
<idiom>
U
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
name
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
names
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
Type cable
U
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
functional
U
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
Can you recommend a good restaurant?
U
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
polar
U
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
toastmaster
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
toastmasters
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
menus
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
menu
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
identification tag
U
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
category wiring
U
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
ccitt
U
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
distorts
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
enquiry
U
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
distort
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
anchor cell
U
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com