English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pluralist U معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralists U معتقد به تعدد تعدد حزبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pluralist U وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
pluralists U وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
pluralism U تعدد
pluralities U تعدد
plurality U تعدد
multiplicity U تعدد
numerousness U تعدد
polygenesis U تعدد مبادی
plurality of crimes U تعدد جرائم
mormon marriage U تعدد زوجات
polygyny U تعدد زوجات
polygamy U تعدد زوجات
bigamy U تعدد ازواج
bigamy U تعدد زوجات
polysemous U دارای تعدد معانی
pluralities U حالت تعدد تعددحزبی
polygamize U تعدد زوجات کردن
pluralism U حالت تعدد تعددحزبی
plurality U حالت تعدد تعددحزبی
polygamic U مبنی بر تعدد ازواج
polygamy U تعدد زوجات چند زن گیری
polyandry U اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
split personality U تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
sectarian U حزبی
nonparty U غیر حزبی
proselytism U تبلیغ حزبی
party spirit U تعصب حزبی
party spirit U طرفداری حزبی
partisanship U روح حزبی
plateform U اعلامیه حزبی
barred a U طاق حزبی
watchworld U شعار حزبی
winging U دسته حزبی
partisanship U حزبی بودن
watchword U شعار حزبی
caucuses U انجمن حزبی
watchwords U شعار حزبی
caucus U انجمن حزبی
wing U دسته حزبی
party politics U سیاست بازیهای حزبی
to toe the line U برنامه حزبی را پذیرفتن
ticket U صورت نامزدهای حزبی
tickets U صورت نامزدهای حزبی
to join a party U عضو حزبی شدن
factionalism U اعتقاد به سیستم حزبی
secession U تجزیه طلبی انشعاب حزبی
convention U باره مسائل حزبی ناحیهای
conventions U باره مسائل حزبی ناحیهای
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
adherence to party U هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
lunatic fringe U افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
main motion [at a party conference etc.] U دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
believer U معتقد
believers U معتقد
polygamist U معتقد به تعددزوجات
trinitarian U معتقد به تثلیث
predestinarian U معتقد به تقدیر
fatalist U معتقد به سرنوشت
introspectionist U کسیکه معتقد به
theist U معتقد بخدا
resurrectionist U معتقد برستاخیز
casualist U معتقد به اتفاق
rationalist U معتقد به فلسفه عقلانی
nihilist U معتقد به مکتب nihilism
spiritualist U معتقد بارتباط باارواح
materialist U معتقد به اصالت ماده
materialists U معتقد به اصالت ماده
moralists U معتقد به اصول اخلاق
moralist U معتقد به اصول اخلاق
spiritualists U معتقد بارتباط باارواح
red tapist U معتقد به red-tapism
rationalistic U معتقد به اصالت عقل
trinitarian U معتقد بوجوداقانیم ثلاثه
henotheist U معتقد یا وابسته به توحیدنوبتی
idealist U معتقد به ایده الیسم
naturalist U معتقد به فلسفه طبیعی
naturalists U معتقد به فلسفه طبیعی
write U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
self-righteous U معتقد بعدالت وتقوی خود
evolutionist U معتقد به فرضیه تکامل یافرگشت
biracialism U معتقد به یا دارای دونژاد بودن
rabbinist U معتقد به احادیث بنی اسرائیل
adoptionist U معتقد به فرزند خواندگی عیسی
principle U معتقد باصول ومبادی کردن
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
socialist U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
self righteous U معتقد بعدالت وتقوی خود
socialists U جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
self-righteousness U معتقد بعدالت وتقوی خود
epicurus U نام فیلسوف یونانی که معتقد
bureaucrats U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
bureaucrat U فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
totemite U معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
totemist U معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
millenarian U معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
revelationist U کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
representationalist U معتقد بفلسفه ایده هاو افکار
fellow traveler U کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
sabbatarian U مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
infallibilist U کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
geocentric U معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
Trinity U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
trade unionism U سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
anthropocentric U معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
limitarian U کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
eyestrings U ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
solipsism U فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
physiocrats U اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
futilitarian U کسی که معتقد است کوشش بشر بی فایده وبی نتیجه است
falangisme U نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
lysenkoism U نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
solifidian U کسیکه معتقد است که ایمان تنهامایه رستگاری است
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
immanentism U نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com