English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commercial intercourse U معامله یا مراوده بازرگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intercourse U مراوده معامله
bargain U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargained U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining U معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
intercommunion U مراوده
intercommunicate U دارای مراوده
communication U مراوده وسایل ارتباطی
drop U انداختن قطع مراوده
drops U انداختن قطع مراوده
dropping U انداختن قطع مراوده
intercommunicate U مراوده داخلی داشتن
dropped U انداختن قطع مراوده
communicate U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicated U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicates U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
package deals U معامله کلی معامله چکی
package deal U معامله کلی معامله چکی
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
fradulent conveyance U معامله به قصد فرار از دین معامله به قصد اضرار غیر
business <adj.> U بازرگانی
mercantile agent U بازرگانی
merchantry U بازرگانی
mercantile U بازرگانی
commercial U بازرگانی
trading U بازرگانی
commercial <adj.> U بازرگانی
trade U بازرگانی
traded U بازرگانی
commerce U بازرگانی
for-profit <adj.> U بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> U بازرگانی
emporetic U بازرگانی
relating to business <adj.> U بازرگانی
idiograph U نشان بازرگانی
quasi commercial U شبه بازرگانی
board of trade U هیئت بازرگانی
trade mark U علامت بازرگانی
union <adj.> U اتحادیه بازرگانی
commercially U از راه بازرگانی
business union U اتحادیه بازرگانی
domestic trade U بازرگانی داخلی
emporia U مرکز بازرگانی
emporium U مرکز بازرگانی
jobbing U واسطه بازرگانی
quasi commercial U نیمه بازرگانی
merchantman U کشتی بازرگانی
merchant marine U ناوگان بازرگانی
volume of trade U حجم بازرگانی
trade secret U اسرار بازرگانی
trade secrets U اسرار بازرگانی
business activity U فعالیت بازرگانی
mercantilism U سیاست بازرگانی
board of trade U وزارت بازرگانی
mart U مرکز بازرگانی
maritime commerce U بازرگانی دریایی
trade deficit U کسری بازرگانی
internal trade U بازرگانی داخلی
sea borne commerce U بازرگانی دردریا
trade fair U نمایشگاه بازرگانی
trade fairs U نمایشگاه بازرگانی
emporiums U مرکز بازرگانی
commercial bank U بانگ بازرگانی
trades unions U اتحادیه بازرگانی
commercial policy U سیاست بازرگانی
bill exchange U برات بازرگانی
commercial attache U وابسته بازرگانی
chamber of trade U اتاق بازرگانی
chamber of commerce U اتاق بازرگانی
chamber of commerce U اطاق بازرگانی
bilateral trade U بازرگانی دو طرفه
business fluctuations U نوسانات بازرگانی
business enterprise U بنگاه بازرگانی
balance of trade U تراز بازرگانی
business cycle U دور بازرگانی
businesses U موسسه بازرگانی
business U موسسه بازرگانی
trade unions U اتحادیه بازرگانی
trade union U اتحادیه بازرگانی
commercial representative U نمایندگی بازرگانی
foreign trade U بازرگانی خارجی
merchant banks U بانک بازرگانی
commercial banks U بانکهای بازرگانی
commercial tax U مالیات بازرگانی
commercial revolution U انقلاب بازرگانی
merchant bank U بانک بازرگانی
brokered U واسطه معاملات بازرگانی
trade journal U روزنامه یا مجله بازرگانی
business U کسب و کار بازرگانی
firm U کارخانه موسسه بازرگانی
master mariner U ناخدای کشتی بازرگانی
business transaction U داد و ستد بازرگانی
firmest U کارخانه موسسه بازرگانی
maritime U وابسته به بازرگانی دریایی
businesses U کسب و کار بازرگانی
ideograph U سمبل و علامت بازرگانی
business economics U علم اقتصاد بازرگانی
brokering U واسطه معاملات بازرگانی
broker U واسطه معاملات بازرگانی
business cycle U دور فعالیت بازرگانی
firms U کارخانه موسسه بازرگانی
firmer U کارخانه موسسه بازرگانی
hanse U اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
brokers U واسطه معاملات بازرگانی
mentoring U مرشدی [تجارت و بازرگانی]
indiaman U کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
mercantilism U سیاست موازنه بازرگانی کشور
emporiums U جای بازرگانی مرکز فروش
emporium U جای بازرگانی مرکز فروش
emporia U جای بازرگانی مرکز فروش
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
stapling U اساسی مرکز بازرگانی عمده
clearing agreement U موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
chamber of commerce U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
international chamber of commerce U اتاق بازرگانی بین المللی
jaycee U عضو اطاق بازرگانی جوانان
hermes U خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
stapled U اساسی مرکز بازرگانی عمده
interstate commerce U بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
staple U اساسی مرکز بازرگانی عمده
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
foreign trade multiplier U ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
dealing U مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
microeconomics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro-economics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
mentoring U مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
overseas trade fair U نمایشگاه بین المللی بازرگانی
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
treament U معامله
penny worth U معامله
truckman U معامله گر
transactor U معامله گر
trucking U معامله
sell U معامله
trucked U معامله
transaction U معامله
transactions U معامله
bargains U معامله
trucks U معامله
bargaining U معامله
dealing U معامله
bargained U معامله
truck U معامله
negotiations U معامله
negotiation U معامله
bargain U معامله
sells U معامله
selling U معامله
lawmerchant U قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
longboat U بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
polacca U کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
commercialization U تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
boarded U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
dromond U کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
board U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
polacre U کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
over-the-counter trading of securities U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
to make a market of U معامله کردن
private treaty U معامله خصوصی
transacting U معامله کردن
spot transaction U معامله نقدی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com