English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
galvanism U معالج با جریان برق مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
direct current U جریان مستقیم
d.c. U جریان مستقیم
d.c U جریان مستقیم
d.c. receiver U رادیوی جریان مستقیم
direct current magnet U مغناطیس جریان مستقیم
d.c. motor U موتور جریان مستقیم
direct current U جریان برق مستقیم
direct current generator U مولد جریان مستقیم
direct current converter U تبدیل گر جریان مستقیم
direct current instrument U سنجه جریان مستقیم
d.c c. motor U موتور جریان مستقیم
forward current U جریان ولتاژ مستقیم
dc coupling U جفت شدگی جریان مستقیم
d.c. winding U سیم پیچی جریان مستقیم
galvanism U جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
inverter U وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
therapeutic U معالج
physician in attendance U پزشک معالج
allopathist U معالج بضد
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
straight line U خط مستقیم
straightish U مستقیم
righting U مستقیم
straight U مستقیم
straight line code U کد خط مستقیم
firsthand U مستقیم
directs U مستقیم
first-hand U مستقیم
straighter U مستقیم
righted U مستقیم
right U مستقیم
on line U مستقیم
direct <adj.> U مستقیم
levels U مستقیم
straight line U مستقیم
bee line U خط مستقیم
attributive U مستقیم
directed U مستقیم
straightest U مستقیم
level U مستقیم
leveled U مستقیم
straight line code U کد مستقیم
beeline U خط مستقیم
levelled U مستقیم
upstanding U مستقیم
unintermediate <adj.> U مستقیم
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
indirect U غیر مستقیم
direct control U کنترل مستقیم
direct reading U قرائت مستقیم
air line U خط مستقیم هوایی
dressings U مستقیم کنی
proximate U بیفاصله مستقیم
direct taxes U مالیاتهای مستقیم
direct object U مفعول مستقیم
direct conversion U تبدیل مستقیم
Go straight ahead. مستقیم بروید.
direct coupling U کوپلینگ مستقیم
direct coupling U جفتگری مستقیم
rectilinear U مستقیم الخط
through call U مکالمه مستقیم
as the crow files U بخط مستقیم
direct observation U دیدبانی مستقیم
directness U مستقیم بودن
direct relationship U وابستگی مستقیم
direct relationship U ارتباط مستقیم
dressing U مستقیم کنی
rectiliner U مستقیم الخط
sideway U غیر مستقیم
positive relation U رابطه مستقیم
direct pressure U فشار مستقیم
on line help U کمک مستقیم
direct hit U اصابت مستقیم
direct hits U اصابت مستقیم
straight edge U لبه مستقیم
direct aggression U پرخاشگری مستقیم
straight line U دارای خط مستقیم
straight line U بخط مستقیم
spur offtake U ابگیر مستقیم
straight left U چپ مستقیم در بوکس
straightening flute drill U مته مستقیم
aright U مستقیم مستقیما
hottest U خط تلفن مستقیم
hotter U خط تلفن مستقیم
hot U خط تلفن مستقیم
random access U دستیابی مستقیم
direct processing U پردازش مستقیم
direct process U فرایند مستقیم
proximate cause U علت مستقیم
line storm U طوفان مستقیم
sonna deung koot U دست مستقیم
specific cost U هزینه مستقیم
direct outlet U ابگیر مستقیم
direct access U دسترسی مستقیم
forward voltage U ولتاژ مستقیم
direct access U دستیابی مستقیم
straightest U قسمت مستقیم
straight U قسمت مستقیم
direct lighting U روشنایی مستقیم
backstair U غیر مستقیم
direct load U بارگذاری مستقیم
video disk U دسترسی مستقیم
direct support U پشتیبانی مستقیم
visual fire U تیر مستقیم
intuitions U درک مستقیم
direct fire U اتش مستقیم
direct labour U دستمزد مستقیم
direct taxation U مالیات مستقیم
airline U خط مستقیم هوایی
forward resistance U مقاومت مستقیم
highroad U صراط مستقیم
uncurl U مستقیم شدن
uniaxial bending U خمش مستقیم
highroads U صراط مستقیم
direct cost U هزینه مستقیم
airlines U خط مستقیم هوایی
close supervision U نظارت مستقیم
direct tax U مالیات مستقیم
intuition U درک مستقیم
direct damage U ضرر مستقیم
direct file U پرونده مستقیم
direct fire U تیر مستقیم
direct file U فایل مستقیم
straighter U قسمت مستقیم
direct address آدرس مستقیم
direct dye U رنگینه مستقیم
straight position U فرم مستقیم
ambagious U غیر مستقیم
direct support U کمک مستقیم
direct address U نشانی مستقیم
wall pass U پاس مستقیم
direct selling U فروش مستقیم
direct selection U انتخاب مستقیم
direct material U مواد مستقیم
fires U شوت محکم و مستقیم
direct oration U گفته یا قول مستقیم
point blank U روبه نشان مستقیم
parrying U سد کردن دفاع مستقیم
direct access method U روش دستیابی مستقیم
on line information service U سرویس اطلاعاتی مستقیم
straight bar U میل گرد مستقیم
staight thrust U حمله ساده مستقیم
straight blow U ضربه مستقیم در بوکس
fired U شوت محکم و مستقیم
direct access U دسترسی مستقیم به اطلاعات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com