English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exonerate U معاف
exonerated U معاف
exonerates U معاف
exonerating U معاف
exempt U معاف
exempted U معاف
exempting U معاف
exempts U معاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exemption U از خدمت معاف کردن معاف کردن
exonerated from U معاف از
exempt U معاف کردن
exonerated U معاف کردن
exonerates U معاف کردن
exonerating U معاف کردن
tax exempt U معاف از مالیات
excused list U فهرست معاف ها
exempt from duty U معاف از خدمت
duty free U معاف ار مالیات
exemptible U معاف شدنی
dissolvable U معاف شدنی
dispense with U معاف شدن از
dispend U معاف کردن
carded for record U از خدمت صف معاف
affranchize U معاف کردن
exempts U معاف کردن
exempting U معاف کردن
protect a player U معاف از انتقال
exempted U معاف کردن
excuser U معاف کننده
exonerate U معاف کردن
free of tax [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
non-assessable <adj.> U معاف از مالیات
remit U معاف کردن
remits U معاف کردن
scot-free U معاف از مالیات
excusable U معاف شدنی
excuse U معاف کردن
excused U معاف کردن
excuses U معاف کردن
excusing U معاف کردن
duty-free U معاف از گمرک
scot free U معاف از مالیات
remitted U معاف کردن
tax free U معاف از مالیات
warless U معاف از جنگ
taxless <adj.> U معاف از مالیات
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
dispensable U معاف کردنی
non-taxable <adj.> U معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
zero-rated <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
remitting U معاف کردن
free of general average U معاف از خسارات عمومی
to buy off U با پول معاف کردن
to let off U معاف کردن ردکردن
to fall out U معاف کردن [ارتش]
to dismiss [American E] U معاف کردن [ارتش]
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free of all average U معاف از هرگونه خسارت
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
free of charge U معاف از حقوق گمرکی
duty free U معاف ازحقوق گمرکی
dispense U معاف کردن بخشیدن
dispensed U معاف کردن بخشیدن
dispenses U معاف کردن بخشیدن
duty free U معاف از عوارض گمرکی
duties free U معاف از حقوق گمرکی
dispensing U معاف کردن بخشیدن
franks U معاف کردن مهر زدن
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
franking U معاف کردن مهر زدن
frankest U معاف کردن مهر زدن
franker U معاف کردن مهر زدن
franked U معاف کردن مهر زدن
frank U معاف کردن مهر زدن
to release [from responsibility, duty] U معاف کردن [از وظیفه یا خدمت ]
enfranchise U از بندگی رهاندن معاف کردن
enfranchised U از بندگی رهاندن معاف کردن
emeritus U افتخارا ازخدمت معاف شده
exempt U معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempted U معاف ازخدمت شدن یا کردن
fpa U معاف از جبران خسارت خاص
exempts U معاف ازخدمت شدن یا کردن
freeway U شاهراهی که از حق راهداری معاف است
freeways U شاهراهی که از حق راهداری معاف است
exempting U معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempted , adressee U گیرنده معاف از اجرای دستور
enfranchising U از بندگی رهاندن معاف کردن
enfranchises U از بندگی رهاندن معاف کردن
absolving U کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolves U کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
absolved U کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolve U کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
to dismiss [remove] the board of managers U مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
dismissing U مرخص کردن معاف کردن
dismiss U مرخص کردن معاف کردن
dismisses U مرخص کردن معاف کردن
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com