Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
recursive equations
U
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
implicit function
U
معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
redundant equation
U
معادله اضافی
quantity equation of exchange
U
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
presentiments
U
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment
U
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
equations
U
معادله
equation
U
معادله
reaction equation
U
معادله واکنش
empirical equation
U
معادله تجربی
state equation
U
معادله حالتی
three moment equation
U
معادله سه لنگری
behavioral equation
U
معادله رفتاری
rate equation
U
معادله سرعت
hartree equation
U
معادله هارتری
maxwell equation
U
معادله ماکسول
energy equation
U
معادله انرژی
laplace's equation
U
معادله لاپلاس
saha's equation
U
معادله ساها
equation of equinoxes
U
معادله اعتدالین
nerst equation
U
معادله نرنست
saving equation
U
معادله پس انداز
characteristic equation
U
معادله مشخصه
wierl equation
U
معادله ویرل
moment equation
U
معادله لنگر
berthelot equation
U
معادله برتلو
transformer equation
U
معادله ترانسفورماتور
regression equation
U
معادله برگشت
redundant equation
U
معادله زائد
boundary equation
U
معادله حدی
equation
U
معادله
[ریاضی]
dimensions
U
معادله ابعادی
inhomogeneous equation
U
معادله غیرهمگن
dimension
U
معادله ابعادی
boltzmann equation
U
معادله بولتسمان
equation solving
U
حل معادله
[ریاضی]
regression equation
U
معادله رگرسیون
behavioral equation
U
معادله کرداری
virial equation
U
معادله ویریال
wave equation
U
معادله موج
bragg's equation
U
معادله براگ
field equation
U
معادله ی میدان
de broglie equation
U
معادله دوبروی
linear equation
U
معادله خطی
tax equation
U
معادله مالیاتی
tax equation
U
معادله مالیات
continuity equation
U
معادله پیوستگی
tetrad equation
U
معادله چهارعنصری
equation typesetting
U
درج معادله
equation
U
معادله همچندی
definitional equation
U
معادله تعریفی
simple equation
U
معادله خطی
dirac equation
U
معادله دیراک
differential equation
U
معادله فاضلهای
differential equation
U
معادله دیفرانسیل
difference equation
U
معادله تفاضلی
equates
U
معادله ساختن
dispersion equation
U
معادله پاشندگی
schrodinger equation
U
معادله شرودینگر
equation of state
U
معادله حالت
gas equation
U
معادله گاز
potential equation
U
معادله پتانسیل
equations
U
معادله همچندی
equate
U
معادله ساختن
equated
U
معادله ساختن
quadratic form
U
معادله درجه دوم
momentum equation
U
معادله مقدار حرکت
quasi linear equation
U
معادله شبه خطی
quantum wave equation
U
معادله کوانتومی موج
equation of continuity
U
معادله همبستگی جریان
partial differential equation
U
معادله دیفرانسیل جزیی
differential equation
U
معادله دیفرانسیل
[ریاضی]
reaction equation
U
معادله عکس العمل
clausius clapeyron equation
U
معادله کلازیوس- کلاپیرون
van der waals equation
U
معادله وان در والس
quadratic e quation
U
معادله درجه دوم
quadratic equation
U
معادله درجه دوم
quadratic equation
U
معادله درجه دو
[ریاضی]
clapeyron clausius equation
U
معادله کلازیوس- کلاپیرون
equation of motion
U
معادله حرکت
[فیزیک]
differential equation
U
معادله متغیر مشتق چیزی
van der waals equation of state
U
معادله حالت وان در والس
transposes
U
بطرف دیگر معادله بردن
transposing
U
بطرف دیگر معادله بردن
transpose
U
بطرف دیگر معادله بردن
equation of exchange
U
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
ordinary differential equation
[ODE]
U
معادله دیفرانسیل معمولی
[ریاضی]
partial differential equation
[PDE]
U
معادله دیفرانسیل با مشتقات پاره ای
[ریاضی]
transposition
U
انتقال اعدادمعلوم بیکسو ومجولات بطرف دیگر معادله فراگذاری
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
hyposensitize
U
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
prenotion
U
احساس قبلی نسبت بچیزی
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
U
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
system
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
incremental backup
U
تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
quantity equation
U
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
He is distantly related to me .
U
بامن نسبت دوری دارد
dragon design
U
طرح اژدها
[در فرش های چین که مظهر قدرت امپراتور است. این طرح را به قرن شانزدهم میلادی نسبت داده و بعضی ریشه آن را کرمان می دانند.]
prowords
U
کلمات جلوی جملات
child langmuir equation
U
معادله چایلد- لنگمیور قانون چایلد- لنگمیور
richardson dushmann equation
U
قانون ریچاردسن- داشمان معادله ریچاردسن- داشمان
special weight race
U
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
sequential
U
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
expanded memory system
U
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
rich text format
U
روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
proportional spacing
U
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
rug condition
U
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
topic sentence
U
جمله سرسطر جمله عنوان
checked
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check
U
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
coulomb's law
U
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
dropper
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
back
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
false selvage
U
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission
U
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
extra duty
U
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
antinomian
U
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
divers
U
بعضی
several
U
بعضی
cretain
U
بعضی
some
U
بعضی
once in a while
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
frequently
[quite often]
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
occasionally
<adv.>
U
بعضی ازاوقات
allegedly
U
بنابگفتهء بعضی
sometimes
U
بعضی مواقع
sometimes
U
بعضی اوقات
alleged
U
بنابگفتهء بعضی
piezoelectric
U
ارتباط در بعضی موادکریستالی
cutin
U
پوشش خارجی بعضی گیاهان
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
bell-conopy
U
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
nurse a grudge
<idiom>
U
احساس تنفر از بعضی مردم را داشتن
proconsul
U
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
megaspore
U
هاگدان بزرگ وغیرجنسی بعضی سرخسها
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
index number
U
مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
vanish
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
draft mode
U
چاپ با کیفیت پایین روی بعضی چاپگرها
stenosis
U
تنگ شدن یا انقباض بعضی از مجراهای بدن
vanished
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
... however sometimes it just can't be helped.
U
... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
amongst
U
از جمله
outrightly
U
جمله
terming
U
جمله
among the rest
U
از ان جمله
sentence
U
جمله
outright
U
جمله
termed
U
جمله
comprising
<prep.>
U
از جمله
including
<prep.>
U
از جمله
inclusive of
<prep.>
U
از جمله
sentence
U
جمله
sentences
U
جمله
sentencing
U
جمله
mongst
U
از جمله
term
U
جمله
filter
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
occasional
U
وابسته به فرصت یا موقعیت مربوط به بعضی از مواقع یاگاه و بیگاه
filters
U
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
neural net
U
مدل ریاضی بعضی پدیده هاکه رفتار عصبی دارند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com