English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
idealistic U مطلوب وابسته به ارمان گرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
utopianism U ارمان گرایی
idealism U ارمان گرایی
quixotic U ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
structuralists U وابسته به ساختار گرایی
structuralist U وابسته به ساختار گرایی
surreal U وابسته به سوررئالیسم یا فراراستی گرایی
animistic U وابسته به جان گرایی یاهمزادگرایی
moralistic U وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
ideal U ارمان
ideals U ارمان
utopolis U ارمان شهر
ideologist U ارمان شناس
idealistic U ارمان گرا
imago U ارمان خردسالی
ideals U هدف زندگی ارمان
ideal U هدف زندگی ارمان
hydrotropism U اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
favourite U مطلوب
coveted U مطلوب
optimum U مطلوب
favorites U مطلوب
indign U نا مطلوب
optimum U حد مطلوب
favourites U مطلوب
desired U مطلوب
optimal U حد مطلوب
favorite U مطلوب
favorable U مطلوب
favourite or vor U مطلوب
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
desired leading U مسیر مطلوب
optimal solution U راه حل مطلوب
merit goods U کالاهای مطلوب
ideals U کمال مطلوب
optimum U حالت مطلوب
optimum U مقدار مطلوب
target profit U سود مطلوب
lief U مطلوب مایل
optimum point U نقطه مطلوب
favourable U موافق مطلوب
at a premium U بسیار مطلوب
optimum speed U سرعت مطلوب
optimum population U حد مطلوب جمعیت
ideal U کمال مطلوب
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
safe velocity U سرعت مطلوب
optimum output U تولید مطلوب
desirable U خواستنی مطلوب
optimum height U ارتفاع مطلوب
nicest U دلپذیر مطلوب
nice U دلپذیر مطلوب
nicer U دلپذیر مطلوب
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
ideal irrigation interval U فاصله مطلوب ابیاری
inflationary gap U سطح اشتغال مطلوب
It is much sought after. بسیار مطلوب است.
optimization U بدست اوردن حد مطلوب
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
eligible U واجد شرایط مطلوب
bland U شیرین و مطلوب نجیب
blander U شیرین و مطلوب نجیب
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
blandest U شیرین و مطلوب نجیب
towardly U امید بخش مطلوب
optimal U مربوط به کمال مطلوب
desired rate of development U نرخ مطلوب توسعه
favourably U بطور مساعد یا مطلوب
desired ground zone U نقطه ترکش اتمی مطلوب
desired rate of capital accumulation U نرخ تراکم سرمایه مطلوب
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
To obtain the desired result . U نتیجه مطلوب را بدست آوردن
to wait for a favorable opportunity U منتظر یک فرصت مطلوب بودن
your action produced the desired effect U اقدامتان اثر مطلوب بخشید
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
desideratum U ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
beau ideal U زیبای تمام عیار کمال مطلوب
desired leading U سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
adverse yaw U شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
favourble balance of trade U تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
leftism U چپ گرایی
hydrotropic U اب گرایی
ambivalence U دو سو گرایی
sensualism U حس گرایی
skepticism U شک گرایی
forward chaining U روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
introspection U درون گرایی
extroversion U برون گرایی
subjectivism U ذهن گرایی
regionalism U ناحیه گرایی
absolutism U مطلق گرایی
ideality U اندیشه گرایی
sectionalism U استان گرایی
self determinism U نفس گرایی
semitism U سامی گرایی
evolutionism U تکامل گرایی
separatism U جدا گرایی
nominalism U اسم گرایی
feudalism U تیول گرایی
objectivism U عین گرایی
determinism U جبر گرایی
somatotonia U فعالیت گرایی
solipsism U نفس گرایی
fixism U ثبات گرایی
capitalism U سرمایه گرایی
spiritism U روح گرایی
stereotapis U جمد گرایی
altruism U همگونه گرایی
futurism U اینده گرایی
animism U جان گرایی
fixism U ایست گرایی
subjectivism U درون گرایی
subjectivism U ذهنی گرایی
objectivism U برون گرایی
sophism U سفسطه گرایی
geotaxis U زمین گرایی
pneumotropism U ریه گرایی
intellectualism U عقل گرایی
instrumentalism U وسیله گرایی
institutionalism U بنیاد گرایی
inflationism U تورم گرایی
illusionism U وهم گرایی
traditionalism U سنت گرایی
phototropism U نور گرایی
phenomenalism U پدیده گرایی
probabilism U احتمال گرایی
nihilism U پوچ گرایی
introversion U درون گرایی
pragnanz U طرح گرایی
theatricalism U تماشاخانه گرایی
pragmatism U عمل گرایی
pragmatism U مصلحت گرایی
islamism U اسلام گرایی
irredentism U الحاق گرایی
intuitionism U شهود گرایی
intuitionalism U شهود گرایی
machiavellianism U ماکیاول گرایی
magnotropism U مغناطیس گرایی
masculinism U نرینه گرایی
relativism U نسبیت گرایی
rightism U راست گرایی
gregariousness U جمع گرایی
governmentalism U حکومت گرایی
germanism U المان گرایی
necrophilia U مرده گرایی
negativism U منفی گرایی
geotropism U زمین گرایی
heliotropism U افتاب گرایی
galvanotropism U برق گرایی
historicity U تاریخ گرایی
sectarianism U فرقه گرایی
mendelism U مندل گرایی
mentalism U ذهن گرایی
monopolism U انحصار گرایی
moralization U اخلاق گرایی
nationallism U ملت گرایی
surrealism U فراواقعیت گرایی
militarism U جنگ گرایی
individualism U فرد گرایی
erotism U شهوت گرایی
eidesis U تخیل گرایی
modernism U مدرن گرایی
modernism U نوین گرایی
revanchism U کین گرایی
centration U میان گرایی
rationalism U عقل گرایی
accidentalism U تصادف گرایی
adience U محرک گرایی
positive tropism U محرک گرایی
verbalism U لفظ گرایی
materialism U ماده گرایی
associationism U تداعی گرایی
functionalism U کارکرد گرایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com