Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To weight up the pros and cons of something .
U
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To bring up a topic . To introduce a subject .
U
مطلبی راعنوان کردن
To do justice to something.
U
حق مطلبی را ادا کردن
to e. into a matter
U
مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
slurs
U
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
To spell something out for some one .To drive it home to someone .
U
مطلبی را به کسی شیر فهم کردن
slurring
U
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
to grind a person in a subject
U
مطلبی راخوب حالی کسی کردن
slur
U
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
slurred
U
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
To speake in great detail.
U
مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
inspects
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect
U
جستجو کردن بررسی کردن کنترل
palliative
U
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
palliatives
U
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
survey
U
بررسی کردن
determine
U
بررسی کردن
check
U
بررسی کردن
study
U
بررسی کردن
bolt
[examine]
U
بررسی کردن
surveys
U
بررسی کردن
investigate
U
بررسی کردن
indagate
U
بررسی کردن
studying
U
بررسی کردن
enquire into
U
بررسی کردن
scrutinize
U
بررسی کردن
look into
U
بررسی کردن
assay
U
بررسی کردن
inspect
U
بررسی کردن
checks
U
بررسی کردن
survey
U
بررسی کردن
explore
U
بررسی کردن
examine
U
بررسی کردن
analyse
[British]
U
بررسی کردن
reconcider
U
بررسی کردن
check
U
بررسی کردن
perusing
U
بررسی کردن
probed
U
بررسی کردن
probe
U
بررسی کردن
peruses
U
بررسی کردن
evaluate
U
بررسی کردن
surveyed
U
بررسی کردن
perused
U
بررسی کردن
study
U
بررسی کردن
dissect
[analyse]
U
بررسی کردن
checked
U
بررسی کردن
probes
U
بررسی کردن
analyze
[American]
U
بررسی کردن
peruse
U
بررسی کردن
studies
U
بررسی کردن
scrutinised
U
بدقت بررسی کردن
review
U
بررسی کردن مرور
surveyed
U
بررسی کردن بازدید
survey
U
بررسی کردن بازدید
reviews
U
بررسی کردن مرور
scrutinising
U
بدقت بررسی کردن
reviewed
U
بررسی کردن مرور
surveillance
U
تجسس بررسی کردن
checks
U
مقابله کردن بررسی
scrutinized
U
بدقت بررسی کردن
reviewing
U
بررسی کردن مرور
surveys
U
بررسی کردن بازدید
check
U
مقابله کردن بررسی
scrutinizing
U
بدقت بررسی کردن
scrutinises
U
بدقت بررسی کردن
scrutinizes
U
بدقت بررسی کردن
scrutinize
U
بدقت بررسی کردن
checked
U
مقابله کردن بررسی
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
to check out something
U
چیزی را بررسی یا امتحان کردن
to have
[take]
a closer look at something
U
چیزی را با دقت بررسی کردن
scan
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scanned
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scans
U
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
to cross-check the result with a calculator
U
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
to browse
U
بررسی عمومی کردن
[علوم کامپیوتر]
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controlling
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
To weight the pros and cons of something.
U
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
sensed
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sense
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
summation check
U
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
senses
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
caveatemptor
U
اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
thumps
U
با چیز پهن وسنگین
curtle ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
curtal ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
heavy footed
U
اهسته وسنگین درحرکت
brogan
U
کفش خشن وسنگین
thumped
U
با چیز پهن وسنگین
thumping
U
با چیز پهن وسنگین
thump
U
با چیز پهن وسنگین
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
lobbed
U
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lob
U
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobs
U
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbing
U
گوشت الو ادم خپله وسنگین
self-
U
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
research
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researched
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researches
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researching
U
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
gun
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility
U
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
inference
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inferences
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
link
U
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
leap frog test
U
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
intimated
U
مطلبی را رساندن
implies
U
مطلبی را رساندن
imply
U
مطلبی را رساندن
thematic
U
مطلبی مقالهای
implying
U
مطلبی را رساندن
intimate
U
مطلبی را رساندن
a horse of another colour
[different colour]
U
مطلبی دیگر
intimating
U
مطلبی را رساندن
intimates
U
مطلبی را رساندن
to inquire into a matter
U
مطلبی را باز جویی
to pierce a mystery
U
بکنه مطلبی پی بردن
To bring something to someones ears .
U
مطلبی را به گوش کسی رساندن
To drum something into someones head .
U
مطلبی را به گوش کسی خواندن
antiphrasis
U
بیان مطلبی به معنی مخالف ان
throw in
U
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
to smack of something
<idiom>
U
مطلبی را رساندن
[اصطلاح مجازی]
mental reservation
U
خود داری از ذکر مطلبی
edit
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
shrugged
U
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugging
U
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
shrug
U
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
To know it backwards.
U
مطلبی رافوت آب بودن (خوب دانستن )
Vote (write) against a proposallll.
U
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
merism
U
بیان مطلبی کلی با ذکر وقیاس مخالف
declamatory
U
مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
why i think i can
U
هنگام کشف مطلبی دلالت برتعجب میکند
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
It was inappropriate to make such a remark .
U
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
nuncupation
U
افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
non commital
U
از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
issue of fact
U
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
monitors
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
fallacy of composition
U
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
residue check
U
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check
U
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
apophasis
U
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com