English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
teppetology U مطالعه ریشه ای فرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
rhizogenetic U تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic U تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate U ریشه گرفتن ریشه دار شدن
to strike root U ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root U ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
study U مطالعه
studying U مطالعه
etude U مطالعه
extemporal U بی مطالعه
off hand U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
perusal U مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
reading U مطالعه
readings U مطالعه
studies U مطالعه
study habits U عادتهای مطالعه
analyse [British] U مطالعه کردن
survey U مطالعه کردن
system study U مطالعه سیستم
look into U مطالعه کردن
investigate U مطالعه کردن
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
inspect U مطالعه کردن
motion study U مطالعه ی حرکت
analyze [American] U مطالعه کردن
lucubration U مطالعه سخت
explore U مطالعه کردن
examine U مطالعه کردن
unstudied U مطالعه نشده
assay U مطالعه کردن
studios U اطاق مطالعه
determine U مطالعه کردن
check U مطالعه کردن
bolt [examine] U مطالعه کردن
evaluate U مطالعه کردن
surveys U مطالعه مجمل
surveyed U مطالعه مجمل
survey U مطالعه مجمل
at sight U بی مطالعه قبلی
scrutinize U مطالعه کردن
enquire into U مطالعه کردن
studio U اطاق مطالعه
impromptu U بی مطالعه تصنیف
portable standard U چراغ مطالعه
praxeology U مطالعه رفتارانسان
dissect [analyse] U مطالعه کردن
study U مطالعه کردن
studied U از روی مطالعه
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
subjected U مبحث موضوع مطالعه
subject U مبحث موضوع مطالعه
criminology U مطالعه علمی جرم
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
subjects U مبحث موضوع مطالعه
demography U مطالعه مهاجرت جمعیت
ethnography U مطالعه علمی نژادها
to study out U با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
thought-out U سنجیده مطالعه شده
analyzed U جزئیات را مطالعه کردن
analysed U جزئیات را مطالعه کردن
metallography U مطالعه الیاژهای فلزی
analyses U جزئیات را مطالعه کردن
analysing U جزئیات را مطالعه کردن
analyzes U جزئیات را مطالعه کردن
analyzing U جزئیات را مطالعه کردن
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
teleology U مطالعه حکمت غایی
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
psychognosy U مطالعه عمیق روانی
analyse U جزئیات را مطالعه کردن
well-read U اهل مطالعه و تحقیق
well read U اهل مطالعه و تحقیق
self study U مطالعه پیش خود
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
thought out U سنجیده مطالعه شده
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
angiology U مطالعه عروق خونی و لنفی
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsider U مجددا درامری مطالعه کردن
sinology U مطالعه ادبیات ورسوم چین
articulated machine lamp U چراغ مطالعه با گردن تاشو
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
reconsiders U مجددا درامری مطالعه کردن
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsidering U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered U مجددا درامری مطالعه کردن
capability study U مطالعه امکان انجام کار
humanist U مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
extemporizing U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
methods of economic study U روشهای مطالعه علم اقتصاد
toponymy U مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
flexible arm lamp U چراغ مطالعه قابل انعطاف
ethnology U علم مطالعه نژادها و اقوام
optics U علم مطالعه در خواص نور
gastroenterology U مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to make a study of something U چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
extemporize U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporized U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
semitics U مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
commodity approach U بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
to poreone's eyes out U چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
endocrinology U علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
theogony U مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
skimmer U الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
bookworms U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
bookworm U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
dysgenics U مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
theogonic U وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
mock up U مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
gestalt psychology U مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
ideologist U ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
morphophonemics U مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
paronymous U هم ریشه
rhizogenous U ریشه زا
rootlet U ریشه چه
rhizogenetic U ریشه زا
radix U ریشه
radicle U ریشه چه
rhizogenic U ریشه زا
thrum U ریشه
depth of face U ریشه
fringes U ریشه
fringe U ریشه
expansion scab U ریشه
tie [knot] U ریشه
fimbria U ریشه
fimbriation U ریشه
frange U ریشه
fibreless U بی ریشه
harl U ریشه
harle U ریشه
homoousian U از یک ریشه
cama U ریشه
stubs U ریشه
stubbing U ریشه
stubbed U ریشه
scabs U ریشه
scab U ریشه
radical U ریشه
stub U ریشه
stump U ریشه
stumped U ریشه
stumping U ریشه
roots U ریشه
stumps U ریشه
rootless U بی ریشه
extraction U ریشه
tassel U ریشه
cognate U هم ریشه
root U ریشه
radicals U ریشه
tassels U ریشه
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
impromptu U کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
irrationable U ریشه گنگ
i. and evdevolution U ریشه گیری
thrum U ریشه فرش
to root up U از ریشه دراوردن
to root up U ریشه کن کردن
horse radish U ریشه خردل
cube root U ریشه مکعب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com