English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
claimant U مطالبه کننده
demander U مطالبه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
demanded U مطالبه
demands U مطالبه
claim U مطالبه
claiming U مطالبه
claims U مطالبه
demand U مطالبه
claimed U مطالبه
demand U درخواست مطالبه
demand U مطالبه کردن
demands U مطالبه کردن
demands U درخواست مطالبه
demanded U مطالبه کردن
demanded U درخواست مطالبه
claiming U مطالبه کردن
claimed U مطالبه کردن
claims U مطالبه کردن
asked <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
claimed <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
demanded <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
charge U مطالبه بها
charges U مطالبه بها
omittance is no quit tance U مطالبه نکردن
claim U مطالبه کردن
to call in U مطالبه کردن
energy demand U مطالبه انرژی
claimable U قابل مطالبه
exaction U مطالبه بزور
unclaimed U مطالبه نشده
demand note U مطالبه نامه
demandable U قابل مطالبه
undercharge U کم مطالبه کردن از
exactable U قابل مطالبه
exact U بزور مطالبه کردن
demanded U مطالبه تقاضا کردن
exacted U بزور مطالبه کردن
demands U مطالبه تقاضا کردن
exacts U بزور مطالبه کردن
exigible U خواستنی مطالبه کردنی
claim guarantee form U مطالبه پرداخت ضمانتنامه
demand U مطالبه تقاضا کردن
claim under a guarantee U مطالبه تحت ضمانتنامه
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
unasked U مطالبه نشده ناپرسیده
exacts U عین به زور مطالبه کردن
exacted U عین به زور مطالبه کردن
time deposits U مطالبه نقدی موجل از بانک
exact U عین به زور مطالبه کردن
buyer's option to duble U مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
pray in aid U دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
seller's option to duble U از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
swooner U غش کننده
fizzy U کف کننده
filler U پر کننده
crusher U له کننده
syncopator U غش کننده
benders U خم کننده
fluxing oil U اب کننده
bender U خم کننده
solvent U اب کننده
repudiationist U رد کننده
fillers U پر کننده
catterer U پچ پچ کننده
solver U حل کننده
tracker U پی کننده
abjurer or abjuror U کننده
trackers U پی کننده
surfy U کف کننده
crepitant U خش خش کننده
mumbler U من من کننده
noncommittal U رد کننده
bidder U کننده
attacking U تک کننده
refutatory U رد کننده
refutative U رد کننده
mitigative U کم کننده
mitigatory U کم کننده
solvents U اب کننده
whisperer U پچ پچ کننده
hopper U لی لی کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com