Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
moresque
U
مطابق با سبک مغربیهای افریقا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
the dark continent
U
افریقا
Libya
U
شمال افریقا
steinbock
U
اهوی کوچک افریقا
Guinea
U
کشور گینه در افریقا
steenbok
U
اهوی کوچک افریقا
liberian
U
لیبری اهل در افریقا
guineas
U
کشور گینه در افریقا
Ivory Coast
U
کرانهی مرکزی و غربی افریقا
moorish
U
وابسته به اهالی شمال افریقا
kaross
U
پوستین بی استین بومیان افریقا
barbary
U
کشوران اسلامی شمال افریقا
stapelia
U
پادزهر سمی وبدبوی افریقا
moors
U
اهل شمال افریقا مسلمان
moored
U
اهل شمال افریقا مسلمان
moor
U
اهل شمال افریقا مسلمان
zulu
U
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
harmattan
U
بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
aardwolf
U
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
casbah
U
محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
karroo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karoo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
st helena
U
جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
hottentot
U
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
somali
U
کشور سومالی واقع در افریقا اهل سومالی
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
corresponding to
U
مطابق با
corresponding to
U
مطابق
correspoundent
U
مطابق
in register
U
مطابق
even with
U
مطابق
similar
U
مطابق
in keeping
U
مطابق
frae
U
مطابق
similiar
U
مطابق
complied with
U
مطابق با
incompliance with
U
مطابق
corresponding
U
مطابق
according
U
مطابق
confirming
U
مطابق
respondents
U
مطابق
respondent
U
مطابق
accordant
U
مطابق
consilient
U
مطابق
correspounding
U
مطابق
pursuant
U
مطابق
agreeably to
U
مطابق
secundumn
U
مطابق
comply
U
مطابق با
from
U
مطابق
after
U
مطابق
correspondents
U
مطابق
correspondent
U
مطابق
complying
U
مطابق با
within
U
مطابق
according to
U
مطابق
complied
U
مطابق با
complies
U
مطابق با
congurous
U
مطابق
matched
U
مطابق
newfashioned
U
مطابق مد روز
synchronizes
U
مطابق بودن
trendy
U
مطابق آخرین مد
to
U
برحسب مطابق
synchronize
U
مطابق بودن
trendiest
U
مطابق آخرین مد
pedagogically
U
مطابق فن تعلیم
at my request
U
مطابق با تقاضای من
synchronising
U
مطابق بودن
poshest
U
مطابق مد روز
by the square
U
مطابق نمونه
by my watch
U
مطابق ساعت من
corresponding
U
مطابق متشابه
posh
U
مطابق مد روز
orthodox
U
مطابق مرسوم
after the manner of
U
بتقلید مطابق
relevant
U
وابسته مطابق
physiologically
U
مطابق فیزیولوژی
as usual
U
مطابق معمول
astronomically
U
مطابق هیئت
posher
U
مطابق مد روز
conform to
U
مطابق بودن با
synchronises
U
مطابق بودن
synchrinized
U
مطابق بودن
adjust
U
مطابق کردن
corresponds
U
مطابق بودن
corresponded
U
مطابق بودن
correspond
U
مطابق بودن
in accordance with
U
مطابق موافق
traditionally
U
مطابق احادیث
fashionably
U
مطابق معمول
testamentary
U
مطابق با وصیت
geometrically
U
مطابق هندسه
homologize
U
مطابق شدن
hygienically
U
مطابق بهداشت
correspound
U
مطابق بودن
up-to-date
U
مطابق روز
to correspond to
U
مطابق بودن
constitutionally
U
مطابق قانون
up to date
U
مطابق روز
synchronised
U
مطابق بودن
trendier
U
مطابق آخرین مد
pursuant to
U
مطابق برحسب
dialectically
U
مطابق قواعد منطق
discretionally
U
مطابق میل و اختیار
meets
U
مطابق شرایط بودن
anatomically
U
مطابق علم تشریح
meet
U
مطابق شرایط بودن
ethnologically
U
مطابق علم نژادشناسی
to keep step to a band
U
مطابق موزیک پازدن
ethically
U
مطابق علم اخلاق
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
accentually
U
مطابق تکیه صدا
modular
U
مطابق اندازه یامقیاس
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
parallel
U
نظیر مطابق بودن با
up to date
U
مطابق اخرین طرز
paralleled
U
نظیر مطابق بودن با
paralleling
U
نظیر مطابق بودن با
parallelled
U
نظیر مطابق بودن با
parallelling
U
نظیر مطابق بودن با
parallels
U
نظیر مطابق بودن با
currency
U
مطابق روز بودن
currencies
U
مطابق روز بودن
classics
U
مطابق بهترین نمونه
classic
U
مطابق بهترین نمونه
quite the thing
U
مطابق بارسم معمول
true life
U
مطابق زندگی روزمره
true copy
U
رونوشت مطابق با اصل
technically
U
مطابق اصول فنی
ideal
U
مطابق نمونه واقعی
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
metronomic
U
مطابق میزانه شمار
musically
U
مطابق اصول موسیقی
reconstructions
U
نمونه مطابق اصل
keping with one's view
U
مطابق نظرکسی بودن
reconstruction
U
نمونه مطابق اصل
cut-and-dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
cut and dry
U
مطابق نقشه وبرنامه
cut and dried
U
مطابق نقشه وبرنامه
pedagogical teaching
U
اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogically
U
مطابق علم اموزش
ideals
U
مطابق نمونه واقعی
sunwise
U
مطابق گردش عقربک ساعت
that i snot in keepingwith our
U
این مطابق نظریه مانیست
standardization
U
مطابق معیار خاص دراوردن
sovietize
U
مطابق رژیم شوروی کردن
scriptural
U
مطابق متن کتاب مقدس
with the sun
U
مطابق گردش عقربک ساعت
modelled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
standardising
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardize
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing
U
مطابق درجه معینی دراوردن
up to date
U
امروزی تازه مطابق روز
up-to-date
U
امروزی تازه مطابق روز
update
U
مطابق روز پیش بردن
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
standardises
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardised
U
مطابق درجه معینی دراوردن
modeled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
models
U
مطابق مدل معینی در اوردن
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
grammatically
U
مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
updates
U
مطابق روز پیش بردن
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
updated
U
مطابق روز پیش بردن
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
phonetioist
U
طرفداری املای مطابق صدا
answered
U
بدرد خوردن مطابق بودن
answering
U
بدرد خوردن مطابق بودن
conventional
U
مرسوم مطابق ایین وقاعده
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
answer
U
بدرد خوردن مطابق بودن
answers
U
بدرد خوردن مطابق بودن
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallied
U
تطبیق کردن مطابق بودن
orthodox
U
مطابق عقاید کلیسای مسیح
ethnically
U
مطابق علم طوایف بشر
tallies
U
تطبیق کردن مطابق بودن
tally
U
تطبیق کردن مطابق بودن
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallying
U
تطبیق کردن مطابق بودن
symptomatic
U
مطابق نشانه بیماری نماینده
grammatical
U
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
clockwise
U
مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
temporalize
U
مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
to pursue a plan
U
مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
to marry well
U
جفت
[زوج]
مطابق بهم بودن
sinify
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinicize
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
conventionally
U
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
standardized
U
مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
standard load
U
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com