Perdic | مصرف انرژی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	energy consumption U	مصرف انرژی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	power consumer U	مصرف انرژی مصرف توان
Other Matches

	virtual level U	تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
	average propensity to consume U	میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
	pair production U	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
	diminishing utility U	اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
	consumer logistics U	امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
	intrinsic energy U	انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
	margin propensity to consume U	تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
	energy transition U	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
	european unclear a energy agency U	اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
	fission to yield ratio U	توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
	sound absorption U	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
	life cycle hypothesis U	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
	pigou effect U	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
	waste U	بی مصرف
	consumption U	مصرف
	wastes U	بی مصرف
	usage U	مصرف
	otiose U	بی مصرف
	disposal U	مصرف
	comsumption U	مصرف
	unemployed U	بی مصرف
	of no a U	بی مصرف
	expenditure U	مصرف
	overall consumption U	مصرف کل
	aggregate consumption U	مصرف کل
	consumption possibility line U	حد مصرف
	wasters U	مصرف
	waster U	مصرف
	extravagant U	مصرف
	offtake U	مصرف
	expense U	مصرف
	good for nothing U	بی مصرف
	usages U	مصرف
	income consumption curve U	مصرف
	sodden U	بی مصرف
	wasteful U	مصرف
	consumerism U	مصرف
	vigor U	انرژی
	energy U	انرژی
	energies U	انرژی
	vigour U	انرژی
	power U	انرژی
	low energy U	انرژی کم
	zipped U	انرژی
	zipping U	انرژی
	energy barrier U	سد انرژی
	zips U	انرژی
	endrgized U	با انرژی
	deenergized U	بی انرژی
	powering U	انرژی
	high energy U	پر انرژی
	powered U	انرژی
	zip U	انرژی
	exergonic U	انرژی ده
	energy line U	خط انرژی
	powers U	انرژی
	isenergic U	هم انرژی
	internal power U	مصرف داخلی
	induced consumption U	مصرف تشویقی
	industrial consumption U	مصرف صنعتی
	internal consumption U	مصرف داخلی
	domestic consumption U	مصرف خانگی
	throw away U	چیز بی مصرف
	consumers U	مصرف کننده
	fuel consumption U	مصرف سوخت
	expenditure credit U	اعتبار مصرف
	excise tax U	مالیات بر مصرف
	abused U	سوء مصرف
	abuse U	سوء مصرف
	to use up U	مصرف کردن
	users U	مصرف کننده
	gasoline consumption U	مصرف بنزین
	utilisable [British] <adj.> U	قابل مصرف
	consumer U	مصرف کننده
	abusing U	سوء مصرف
	abuses U	سوء مصرف
	induced consumption U	مصرف القائی
	inconsumable U	مصرف نکردنی
	idle stock U	موجودی بی مصرف
	home use entry U	اعلامیه مصرف
	home consumption U	مصرف داخلی
	home consumption U	مصرف خانگی
	high mass consumption U	مصرف انبوه
	conspicuious consumption U	مصرف تجملی
	maximum power demand U	مصرف حداکثر
	mass consumption U	مصرف کلان
	power consumption U	مصرف قدرت
	power consumption U	مصرف برق
	bootless U	بی مصرف بی علاج
	present consumption U	مصرف جاری
	present consumption U	مصرف حال
	private consumption U	مصرف خصوصی
	productive consumption U	مصرف مولد
	power consumer U	مصرف برق
	coefficient of utility U	ضریب مصرف
	national consumption U	مصرف ملی
	conspicious consumption U	مصرف تجملی
	peak load U	بحبوحه مصرف
	partial substitution U	جانشینی مصرف
	consumable U	مصرف شدنی
	per capita consumption U	مصرف سرانه
	optional consumption U	مصرف اختیاری
	per capita water consumption U	مصرف سرانه اب
	permanent consumption U	مصرف دائمی
	consumer brand U	کالای پر مصرف
	propensity to consume U	گرایش به مصرف
	propensity to consume U	تمایل به مصرف
	put away U	مصرف کردن
	consumption schedule U	جدول مصرف
	consumption theory U	نظریه مصرف
	shelf life U	تاریخ مصرف
	irrigation consumption U	مصرف ابیاری
	using U	استعمال مصرف
	consumption rate U	اهنگ مصرف
	consumption rate U	میزان مصرف
	consumption rate U	نواخت مصرف
	capital consumption U	مصرف سرمایه
	mass consumption U	مصرف انبوه
	rate of consumption U	نرخ مصرف
	autonomous consumption U	مصرف مستقل
	ready for use U	اماده مصرف
	ready use U	اماده مصرف
	consumption function U	تابع مصرف
	consumption possibility line U	خط امکانات مصرف
	rival consumption U	مصرف رقابتی
	uses U	استعمال مصرف
	eats U	مصرف کردن
	eat U	مصرف کردن
	expenditure U	میزان مصرف
	rags U	بی مصرف شدن
	rag U	بی مصرف شدن
	expendable U	مصرف پذیر
	dismantling U	بی مصرف کردن
	utilization U	مورد مصرف
	utilisation [British] U	مورد مصرف
	applicable <adj.> U	قابل مصرف
	using U	مورد مصرف
	spends U	مصرف کردن
	spend U	مصرف کردن
	usage U	مورد مصرف
	exploitation [utilization] U	مورد مصرف
	applicable <adj.> U	مصرف کردنی
	exhausted U	مصرف شده
	suitable <adj.> U	قابل مصرف
	usable <adj.> U	قابل مصرف
	useful <adj.> U	قابل مصرف
	disposable U	مصرف شدنی
	dismantle U	بی مصرف کردن
	suitable <adj.> U	مصرف کردنی
	usable <adj.> U	مصرف کردنی
	useful <adj.> U	مصرف کردنی
	utilisable [British] <adj.> U	مصرف کردنی
	utilizable <adj.> U	مصرف کردنی
	dismantles U	بی مصرف کردن
	dismantled U	بی مصرف کردن
	utilizable <adj.> U	قابل مصرف
	TAN [Transaction authentication number] U	رمز یکبار مصرف
	consumed U	مصرف کردن
	usage rate U	نرخ مصرف
	consumes U	مصرف کردن
	use up U	مصرف کردن
	transitory consumption U	مصرف انتقالی
	utilization U	مصرف بکاربری
	consumerism U	مصرف گرایی
	throwaway U	یکبار مصرف
	utilizations U	موارد مصرف
	unproductive consumption U	مصرف بیهوده
	user U	مصرف کننده
	use U	استعمال مصرف
	usages U	موارد مصرف
	recive U	مصرف کنید
	consume U	مصرف کردن
	utilisations U	موارد مصرف
	transitory consumption U	مصرف گذرا
	internal energy U	انرژی درونی
	inductance U	گیرنده انرژی
	energy production U	تولید انرژی
	energy of vibration U	انرژی ارتعاشی
	energy principle U	اصل انرژی
	energy pattern U	الگوی انرژی
	energy preservation U	ذخیره انرژی
	energy pattern U	نقشه انرژی
	ionization energy U	انرژی یونش
	gravitational energy U	انرژی گرانشی
	energy preservation U	نگهداری انرژی
	ionization energy U	انرژی یونیزاسیون
	energy of vibration U	انرژی ارتعاش
	internal energy U	انرژی داخلی
	energy quantum U	کوانتوم انرژی
	energy transmission U	انتقال انرژی
	exchange energy U	انرژی تبادل
	high energy electron U	الکترون پر انرژی
	excitation energy U	انرژی تحریک
	heat energy U	انرژی حرارتی
	heat energy U	انرژی گرمایی
	fermi energy U	انرژی فرمی
	field energy U	انرژی میدان
	fusion energy U	انرژی گداخت
	fusion energy U	انرژی ذوب
	hydration energy U	انرژی ابپوشی