English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
structured interview U مصاحبه ساخت دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unstructured interview U مصاحبه بی ساخت
Other Matches
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
interviewed U مصاحبه
interviewing U مصاحبه
interviews U مصاحبه
interview U مصاحبه
panel interview U مصاحبه میزگرد
group interview U مصاحبه گروهی
in the press conference U در مصاحبه مطبوعاتی
diagnostic interview U مصاحبه تشخیصی
interviewing U مصاحبه کردن
interviewing U مصاحبه مذاکره
psychiatric interview U مصاحبه روانپزشکی
depth interview U مصاحبه عمقی
interview U مصاحبه مذاکره
interview U مصاحبه کردن
interviewed U مصاحبه کردن
interviewed U مصاحبه مذاکره
stress interview U مصاحبه تنش زا
interviewee U مصاحبه شونده
interviewees U مصاحبه شونده
press conference U مصاحبه مطبوعاتی
press conferences U مصاحبه مطبوعاتی
interviews U مصاحبه مذاکره
interviews U مصاحبه کردن
news conference U مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news conferences U مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
exit interview U مصاحبه پایان خدمت
os/ U سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
generations U ساخت
generation U ساخت
constructions U ساخت
construction U ساخت
composition U ساخت
manufactory U ساخت
make up U ساخت
make-up U ساخت
making U ساخت
form U ساخت
forms U ساخت
formed U ساخت
fecit U ساخت
habitus U ساخت
compositions U ساخت
invenit U ساخت
conformation U ساخت
manufacturing U ساخت
structuring U ساخت
manufactures U ساخت
structures U ساخت
formation U ساخت
workmanship U ساخت
unstructured U بی ساخت
fabrication U ساخت
manufactured U ساخت
manufacture U ساخت
structure U ساخت
syntheses U ساخت
design U ساخت
designs U ساخت
substandard U بد ساخت
built U ساخت
performance U ساخت
textures U ساخت
texture U ساخت
performances U ساخت
synthesis U ساخت
simple structure U ساخت ساده
affect structure U ساخت عاطفه
well made U خوش ساخت
tree structure U ساخت درختی
structuralist U ساخت گرای
capital structure U ساخت سرمایه
structuralists U ساخت گرای
social strcture U ساخت اجتماعی
block structured U با ساخت کندهای
tectonics U زمین ساخت
block structure U ساخت کندهای
class structure U ساخت طبقاتی
manufacturing process U پویش ساخت
american make U ساخت امریکایی
agro industry U کشت و ساخت
tectonic U زمین ساخت
static structure U ساخت ایستا
file structure U ساخت پرونده
manufacturing U صنعت ساخت
latent structure U ساخت نهفته
power structure U ساخت قدرت
perceptual structure U ساخت ادراکی
manufacture cost U ارزش ساخت
manufacture process U فرایند ساخت
manufacture process U فراگرد ساخت
manufacturing cost U هزینه ساخت
manufacturing process U فرایند ساخت
market structure U ساخت بازار
mental structure U ساخت ذهنی
new built U تازه ساخت
new buit U تازه ساخت
newmade U تازه ساخت
population structure U ساخت جمعیت
phrase structure U با ساخت عبارتی
personality structure U ساخت شخصیت
production process U روند ساخت
infra structure U زیر ساخت
homemade U ساخت میهن
control structure U ساخت کنترل
covinous U ساخت وپاختی
data structure U ساخت داده ها
deep structure U ژرف ساخت
prototyping U ساخت یک نمونه
dynamic structure U ساخت پویا
factory order U سفارش ساخت
family structure U ساخت خانواده
program structure U ساخت برنامه
field strcture U ساخت میدانی
formatio reticularis U ساخت شبکهای
reticular formation U ساخت شبکهای
production time U زمان ساخت
group structure U ساخت گروهی
production cost U ارزش ساخت
home made U ساخت داخلی
home made U ساخت بومی
design and construction U طراحی و ساخت
makes U ساخت ترکیب
building block U کنده ساخت
grafts U ساخت وپاخت
grafted U ساخت وپاخت
graft U ساخت وپاخت
structured U دارای ساخت
rebuild U تجدید ساخت
structured U ساخت یافته
rebuilds U تجدید ساخت
assembly U نصب ساخت
covin U ساخت وپاخت
forbade U نا مقدور ساخت
workmanship U کار ساخت
man-made U ساخت بشر
man made U ساخت بشر
building blocks U کنده ساخت
makes U رسیدن به ساخت
makes U ساختمان ساخت
make U ساخت ترکیب
make U رسیدن به ساخت
production U ارائه ساخت
make U ساختمان ساخت
elaborating U ساخت استاد
productions U ارائه ساخت
elaborates U ساخت استاد
elaborated U ساخت استاد
elaborate U ساخت استاد
machine made U ساخت ماشین
structuring U ساختار ساخت
shops U محل ساخت
confections U ترکیب ساخت
structuralism U ساخت گرایی
reconstituted U تجدید ساخت
reconstitutes U تجدید ساخت
reconstituting U تجدید ساخت
shop U محل ساخت
confection U ترکیب ساخت
reconstitute U تجدید ساخت
shopped U محل ساخت
brand name U علامت ساخت
brand names U علامت ساخت
structures U ساختار ساخت
home-made U ساخت میهن
collusion U ساخت و پاخت
structure U ساختار ساخت
collusion U ساخت وپاخت
man made goods U کالاهای ساخت بشر
packaging U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
make or buy decision U تصمیم به ساخت یاخرید
style U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
manufactured U عمل اوردن ساخت
man made wealth U ثروت ساخت بشر
make-up U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
manufactures U عمل اوردن ساخت
structured english U انگلیسی ساخت یافته
manufacture U عمل اوردن ساخت
constructs U ایجاد کردن ساخت
structured walkthroughs U بررسیهای ساخت یافته
constructing U ایجاد کردن ساخت
constructed U ایجاد کردن ساخت
fabrication U ساختمان طرز ساخت
construct U ایجاد کردن ساخت
What can't be cured must be endured. <idiom> U باید سوخت و ساخت.
the lord will provide U خداوسیله خواهد ساخت
Intel U بیتی ساخت intel
structural psychology U روانشناسی ساخت گرا
it occasioned his death U مرگ اورافراهم ساخت
clinker U آجر [ساخت و ساختمان]
production U کنترل ساخت یک محصول
production U سرعت ساخت محصول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com