English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6986 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mystification U مشکل وپیچیده سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back <idiom> U مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
conundrums U مسئله بغرنج وپیچیده
conundrum U مسئله بغرنج وپیچیده
flow chart U نودار جریان امورصنعتی وپیچیده
flow charts U نودار جریان امورصنعتی وپیچیده
sophisticated U مشگل وپیچیده درسطح بالا
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jigsaw U مشکل
jigsaws U مشکل
problem U مشکل
difficult U مشکل
problems U مشکل
uphill U مشکل
quandary U مشکل
quandaries U مشکل
scarc ely U مشکل
kick up a fuss <idiom> U به مشکل بر خوردن
ills U مشکل سخت
have a time <idiom> U به مشکل بر خوردن
floorer U سوال مشکل
finicality U مشکل پسندی
immaculate <adj.> U بدون مشکل
finically U مشکل پسندانه
fun and games <idiom> U وفیفه مشکل
deep water <idiom> U مشکل سخت
ill U مشکل سخت
off the hook <idiom> U دورشدن از مشکل
feeding problem U مشکل تغذیه
fastidious U مشکل پسند
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
hardest U مشکل شدید
exquisite taste U مشکل پسندی
harder U مشکل شدید
f.in taste U مشکل پسند
hard U مشکل شدید
fastidiousness U مشکل پسندی
free from error <adj.> U بدون مشکل
hard to please U مشکل پسند
bisexuals U خنثی مشکل
head above water <idiom> U آشکاری مشکل
up the creek <idiom> U به مشکل برخودن
in a bind <idiom> U به مشکل افتادن
miminy piminy U مشکل پسند
What's the problem? U مشکل کجاست؟
in a jam <idiom> U مشکل داشتن
open sesame U مشکل گشا
picksome U مشکل پسند
problem identification U بازشناسی مشکل
faultless <adj.> U بدون مشکل
bisexual U خنثی مشکل
flawless <adj.> U بدون مشکل
knot U مشکل عقده
knots U مشکل عقده
sound <adj.> U بدون مشکل
ill- U مشکل سخت
fault description U توضیح مشکل
defect description U توضیح مشکل
description of error U توضیح مشکل
error description U توضیح مشکل
hardly U مشکل بزحمت
impeccable <adj.> U بدون مشکل
through the mill <idiom> U تجربه شرایط مشکل
raise eyebrows <idiom> U ایجاد مشکل و زحمت
in the doghouse <idiom> U مشکل پیدا کردن با
in a world of one's own <idiom> U مشکل عمیق داشتن
no picnic <idiom> U ناخوش آیند ،مشکل
catastrophic error U خطا یا مشکل در کل سیستم
turn tail <idiom> U فرار از خطر یا مشکل
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
unhandy U مشکل بدست امده
ends U در انتها یا پس از چندین مشکل
mooney problem checklist U مشکل سنج مونی
to resolve a doubt U حل مشکل یاشبهه کردن
to put the a. in the helve U مشکل یامعمائی را حل کردن
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
end U در انتها یا پس از چندین مشکل
problem behavior U رفتار مشکل افرین
problem child U کودک مشکل افرین
resource person U فرد مشکل گشا
can of worms <idiom> U مشکل پیچیده وسردرگم
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
Gordian knots U مشکل معما مانند
Gordian knot U مشکل معما مانند
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
difficult terrain U زمین مشکل برای عبور
iteration U تکرار یک برنامه برای حل مشکل
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
Problem - solving . U گره گشایی ( رفع مشکل )
clear up <idiom> U حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
it is particularly difficult U بیک طرزمخصوصی مشکل است
i can add rapidly U مشکل مارا زیاد کرد
finicking U جلوه فروش مشکل پسند
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
mattering U مشکل یا مساله قابل بحث
matters U مشکل یا مساله قابل بحث
matter U مشکل یا مساله قابل بحث
last straw <idiom> U [آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
intricate design U نقش پیچیده، درهم و مشکل
hardens U مشکل کردن سخت شدن
harden U مشکل کردن سخت شدن
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
mattered U مشکل یا مساله قابل بحث
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
calculate U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
problem U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
problems U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
he can scarcely have done that U مشکل این کار را کرده باشد
complicated U با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
complexes U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
procedure U روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
calculates U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculated U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
complex U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
cross that bridge when you come to it <idiom> U [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
auxiliaries U پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary U پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
conferences U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
getting U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
get U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
squirelly U اتومبیلی که در سرعت زیادکنترل ان سر پیچ مشکل باشد
conference U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
bug U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugs U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
This would provide an obvious solution [to the problem] . U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
problems U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
tide (someone) over <idiom> U کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
attended operation U فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
bugging U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
Is that enough to be a problem? U آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
graveyards U مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
graveyard U مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
problem U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
alternated U مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
alternates U مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
seamless integration U فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
caught between two stools <idiom> U [زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود]
alternate U مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
yorker U توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
A problem is a chance for you to do your best. U مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
scallywag U نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
components U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
scalogram U نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
blue ribbon program U برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
component U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
brute force method U روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
to upset the applecart <idiom> U مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
cascaded star U روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
diagnostic U محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
alerted U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
Recent search history Forum search
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
3midas touch
1A program is the ordered set of instructions to solve a particular problem.
1Other factors can introduce poor conditioning.
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
2Protozoa: entamoba coli cyst seen
1Regulatory label
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com