English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
world wide U مشهور جهان متداول درهمه جا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
second world U جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
far and wide U درهمه جا
at all points U درهمه جا
at all hours <adv.> U درهمه اوقات
anytime <adv.> U درهمه اوقات
any time <adv.> U درهمه اوقات
at any time <adv.> U درهمه اوقات
everywhere U درهمه جا درهرقسمت
whether or not U درهمه حال
through thick and thin U درهمه حالی
immanency U حضور درهمه جا
at all times U درهمه اوقات
immanence U حضور درهمه جا
atlases U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
up hill and down dale U دردره وماهور درهمه جا
to broad cast information U خبری که درهمه جا منتشرشود
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
to broadcast seed U تخمی که درهمه جا پاشیده شود
to have a finger in every pie U درهمه کاری دخالت کردن
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
immanent U دارای نفوذ کامل درسرتاسرجهان درهمه جاحاضر
wisenheimer U کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
full timer U بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
received U متداول
prevalent U متداول
up to date U متداول
up-to-date U متداول
quite the thing U متداول
a la mode U متداول
conventional U متداول
ordinary U متداول
standards U متداول
standard U متداول
in fashion U متداول
usual U متداول
vogue U متداول
demotic U متداول
general U متداول
generals U متداول
enchorial U متداول
in vogue U متداول
old-fashioned U غیر متداول
ruling U حکمرانی متداول
prevailing U عمومی متداول
rulings U حکمرانی متداول
unwritten law U رسم متداول
tradition U روایت متداول
out U غیر متداول
outed U غیر متداول
bookish U غیر متداول
out- U غیر متداول
style U سبک متداول
to grow up U متداول شدن
in line <idiom> U با محدودیت متداول
styled U سبک متداول
styles U سبک متداول
styling U سبک متداول
epidemical U عام متداول
currents U معاصر متداول
current U معاصر متداول
out of fashion U غیر متداول
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
putative U مشهور
of reputation U مشهور
of renown U مشهور
of d. U مشهور
reputable U مشهور
well-thought-of U مشهور
well thought of U مشهور
known U مشهور
illustrated U مشهور
grand U مشهور
grander U مشهور
illustrous U مشهور
grandest U مشهور
magnific U مشهور
popular U مشهور
celebrated U مشهور
well-known U مشهور
famous U مشهور
proverbial U مشهور
loudest U مشهور
louder U مشهور
reputed U مشهور
renowned U مشهور
rents U مشهور
renting U مشهور
famed U مشهور
rented U مشهور
loud U مشهور
historic U مشهور
well known U مشهور
go-ahead U مشهور
style U میله متداول شدن
uncommonly U غیر متداول غیرمعمول
styled U میله متداول شدن
grow rife U فراوان یا متداول شدن
dressiest U متداول لباس دوست
dressier U متداول لباس دوست
styling U میله متداول شدن
dressy U متداول لباس دوست
mean square deviation U میزان انحراف متداول
styles U میله متداول شدن
uncommon U غیر متداول غیرمعمول
names U مشهور نامدار
to make a noise in the world U مشهور شدن
glaring U اشکار مشهور
sayings U گفتار مشهور
celebrator U مشهور کننده
well known U معروف مشهور
saying U گفتار مشهور
name U مشهور نامدار
famed for valour U دردلاوری مشهور
known U مشهور معروف
as is well known U چنانکه مشهور
to create an image for oneself as somebody U مشهور شدن
reputedly U بطور مشهور
renown U مشهور کردن
raunchy U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
raunchier U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
common business oreinted language U زبان با گرایش متداول تجاری
raunchiest U پست تر از استاندارد یا میزان متداول
rhumbatron U نوع متداول محفظه تشدید
once famous belief U عقیدهای که یک وقت متداول بود
as the saying is U مثلی است مشهور
to create an image for oneself as somebody U معروف و مشهور شدن
name brand U علامت تجارتی مشهور
popularizer U مشهور ومتداول کننده
accepted barbarism U غلط مشهور یا پذیرفته
as the saying goes U مثلی است مشهور
reputably U بطور معتبر یا مشهور
microfiche U سیستم متداول ضبط و ثبت اطلاعات
microfiches U سیستم متداول ضبط و ثبت اطلاعات
tron U یک پسوند عالی فنی و مشهور
proverbially U بشکل ضرب المثل بطور مشهور
calebrate U باتشریفات انجام دادن مشهور کردن
pc paint U برنامه مشهور نقاشی وترسیم برای ریزکامپیوترها
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
propriety U قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
she is a rosrtam in petticoats U درهمه چیز مانندرستم است جز اینکه زن است
worthy of remark U قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
she was her putative daughter U اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
sidekicks U برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
sidekick U برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
pc write U IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
verism U رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
booked U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
coincidence circuit U یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
cbasic U یک کامپایلر مشهور زبان برنامه نویسی که بسیارسریعتر از مترجم BASIC میباشد
frequently U صفحه وب یا فایل کمک که حاوی سوالات متداول و پاسخ آن درباره یک موضوع مربوطه است
dual in line package U بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
laced window U [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
visicalc U یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
macrocosms U جهان
macrocosm U جهان
world U جهان
worlds U جهان
vale U جهان
vales U جهان
universe U جهان
macintosh U یک سیستم ریزکامپیوتری مشهور که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است مکینتاش
outworld U جهان بیرونی
world power U جهان نیرو
worldly wise U جهان دیده
orrery U جهان نما
open universe U جهان باز
worldly-wise U جهان دیده
this world of ours U این جهان ما
world view U جهان بینی
microcosms U جهان کهین
Third World U جهان سوم
nether world U جهان اینده
nether world U جهان پایین
nether world U این جهان
microcosm U جهان کوچک
the vanity of the world U پوچی جهان
the old world U جهان کهنه
the next world U جهان اینده
the invisible U جهان ناپدید
underworld U زیرین جهان
the lower regions U جهان مردگان
the future U جهان اینده
weltanschauung U جهان بینی
the lower world U جهان پایین
screenland U جهان سینما
microcosm U جهان کهین
universe U جهان کیهان
microcosms U جهان کوچک
universe of system U جهان سیستم
the invisible world U جهان ناپدید
peregrinator U جهان گرد
the whole world U سراسر جهان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com