English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 307 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exercise U مشق نظامی
exercised U مشق نظامی
exercises U مشق نظامی
drill U مشق نظامی
drilled U مشق نظامی
drills U مشق نظامی
dressing parade U مشق نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
party U عده نظامی
sedition U خیانت در حفظ اسرار نظامی
fortress U استحکامات نظامی
fortress U سنگر قلعه نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
fortresses U سنگر قلعه نظامی
march U گام نظامی
march U موسیقی نظامی یا مارش
march U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marched U گام نظامی
marched U موسیقی نظامی یا مارش
marched U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marched U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches U گام نظامی
marches U موسیقی نظامی یا مارش
marches U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching U گام نظامی
marching U موسیقی نظامی یا مارش
marching U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U گردشهای در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U گردشهای در جای نظامی
school U مرکز اموزش نظامی
schools U مرکز اموزش نظامی
active U نظامی کادر
parity U توازن قوای نظامی
parity U تعادل نیروی نظامی
region U ناحیه نظامی
regions U ناحیه نظامی
service U نظامی
serviced U نظامی
installation U قسمت نظامی
installation U موسسه نظامی
installations U قسمت نظامی
installations U موسسه نظامی
vendor U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
intelligence U اطلاعات نظامی
citadel U قلعه نظامی
citadels U قلعه نظامی
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
sabers U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabres U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
exercise U مانور نظامی
exercised U مانور نظامی
exercises U مانور نظامی
regimental U لباس نظامی
truck U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucking U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucks U خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
post U پست نظامی
post- U پست نظامی
posted U پست نظامی
posts U پست نظامی
supremacy U برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
aristocracies U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracy U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
guerillas U جنگجوی غیر نظامی
guerrilla U جنگجوی غیر نظامی
guerrillas U جنگجوی غیر نظامی
safe conduct U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe-conducts U جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
services U قسمتهای اداری ادارات نظامی
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
instruction U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instructions U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
plain clothes U غیر نظامی پوش
plain-clothes U غیر نظامی پوش
district U ناحیه نظامی
districts U ناحیه نظامی
cadet U دانشجوی نظامی
cadets U دانشجوی نظامی
cot U تختخواب سفری نظامی
cots U تختخواب سفری نظامی
column U ستون نظامی
columns U ستون نظامی
force U نیروی نظامی
force U یکان قسمت نظامی
forces U نیروی نظامی
forces U یکان قسمت نظامی
forcing U نیروی نظامی
forcing U یکان قسمت نظامی
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
Other Matches
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
martin U نظامی
military U نظامی
warlike U نظامی
mil U نظامی
soldiers U نظامی
martial U نظامی
soldier U نظامی
fort U دژ نظامی
military advisor U مستشار نظامی
soldier U نظامی شدن
field colours U پرچم نظامی
field colors U پرچم نظامی
soldier U فرد نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
martial law U حکومت نظامی
martial rule U حکومت نظامی
drilling U تمرین نظامی
civilian U غیر نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
martial court U دادگاه نظامی
maneuver U تمرین نظامی
civilians U غیر نظامی
invasion currency U پول نظامی
military service U خدمت نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
garrison state U ایالت نظامی
standing order U امریه نظامی
standing orders U امریه نظامی
soldiers U نظامی شدن
soldiers U فرد نظامی
court material U دادگاه نظامی
militia U نیروی نظامی
saluting U احترام نظامی
salutes U احترام نظامی
saluted U احترام نظامی
salute U احترام نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
militias U نیروی نظامی
militarily U از لحاظ نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
paramilitary U شبه نظامی
council of war U شورای نظامی
army staff U ستاد نظامی
civil U غیر نظامی
court martiall U شورای نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
court martial U دادگاه نظامی
army attache U وابسته نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
council ofwar U شورای نظامی
militarize U نظامی کردن
campound U کمپ نظامی
by military force U با نیروی نظامی
attache U وابسته نظامی
articles of war U قانون نظامی
councils of war U شورای نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
the sabre U نیروی نظامی
the military profession U کار نظامی
strategic map U نقشه نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
soldiery U نیروی نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
prisidio U قلعه نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
word of command U فرمان نظامی
military training U تعلیم نظامی
military training U اموزش نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military spending U مخارج نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
tunc U پیراهن نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
defensive architecture U معماری نظامی
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
military specifications U خصوصیات نظامی
military services U قسمتهای نظامی
military resources U منابع نظامی
military doctorine U دکترین نظامی
military crest U خط الراس نظامی
military courtesy U شئونات نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
military court U دادگاه نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military comission U هیئت نظامی
military body U هیئت نظامی
military attache U وابسته نظامی
military assistance U کمک نظامی
military area U منطقه نظامی
the sabre U حکومت نظامی
military adviser U مستشار نظامی
militarization U نظامی کردن
military doctorine U مقررات نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
military posture U وضعیت نظامی
military posture U ارایش نظامی
military platform U سکوی نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
military justice U دادرسی نظامی
military justice U دادسرای نظامی
military intervention U مداخله نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military grid U شبکه نظامی
military governor U حاکم نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
military government U حکومت نظامی
military government U دولت نظامی
military funds U بودجه نظامی
military funds U اعتبار نظامی
martial spirit U روح نظامی
khaki U لباس نظامی
camp U اردوگاه نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camps U اردوگاه نظامی
militarist U نظامی گرا
ceremonies U مراسم نظامی
ceremony U مراسم نظامی
strongholds U قلعه نظامی
stronghold U قلعه نظامی
militarists U نظامی گرا
saber rattling U نمایش نیروی نظامی
liaising U رابط نظامی بودن
troopers U اسب سواری نظامی
trooper U اسب سواری نظامی
convening authority U فرماندار موقت نظامی
missing movement U ترک ستون نظامی
general court martial U دادگاه عالی نظامی
military symbols U علایم قراردادی نظامی
missing movement U غیبت از ستون نظامی
demilitarization U غیر نظامی کردن
state of martial law U حالت حکومت نظامی
state guard U نیروی نظامی ایالتی
counter military U مقابله باعملیات نظامی
stablishment U قسمت نظامی سازمان
court martial order U رای دادگاه نظامی
simulated rank U همردیف نظامی همردیفی
de militarization U از حالت نظامی دراوردن
declare martial U اعلان حکومت نظامی
proclamation of martial law U اعلان حکومت نظامی
shako U کلاه بلند نظامی
militarization U نظامی کردن امور
saphead U انتهای نقب نظامی
disciplinary barracks U ندامتگاه بازداشتگاه نظامی
dress uniform U لباس رسمی نظامی
strategic target U هدف مهم نظامی
military area U حوزه جغرافیایی نظامی
politico military U عملیات سیاسی نظامی
military assistance advisory group (maag U هیئت مستشاری نظامی
politico military U امور سیاسی نظامی
plain dress U لباس غیر نظامی
military body U هیئت رئیسه نظامی
military channel U سلسله مراتب نظامی
military clock U ساعت یا وقت نظامی
military courtesy U اداب معاشرت نظامی
military courtesy U رفتارو اداب نظامی
parade rest U حالت ازاد نظامی
military grid U شبکه مختصات نظامی
liaise U رابط نظامی بودن
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
irregular force U قوای غیر نظامی
military occupational speciality U تخصص شغلی نظامی
judge advocate general U رئیس دادگاه نظامی
regulation clothing U لباس رسمی نظامی
kommandatura U مرکز فرماندهی نظامی
peripheral course U دوره امادگی نظامی
martial music U مزیک جنگی یا نظامی
martial rule U تحت حکومت نظامی
military occupation U اشغال نظامی یک منطقه
profession of arms U تخصص نظامی گری
noncombatant U افراد غیر نظامی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
cadre U اعضای یک سازمان نظامی
cadres U اعضای یک سازمان نظامی
chevrons U پایه درجه نظامی
militia U جنگجویان غیر نظامی
pontoon U پل موقت نظامی زدن
pontoons U پل موقت نظامی زدن
sashes U حمایل نظامی وغیره
sash U حمایل نظامی وغیره
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com