English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manhole U مسیر مدور داخل ناو
manholes U مسیر مدور داخل ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atolls U صخرههای مدور داخل دریا
atoll U صخرههای مدور داخل دریا
circumference U مسیر مدور
circumferences U مسیر مدور
rondelle U جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
circulars U مدور
circular U مدور
roundish U مدور
cylinderical U مدور
terete U مدور
rotundate U مدور
round U مدور
roundest U مدور
compass U گرد مدور
circular shift U شبفت مدور
acyclic U غیر مدور
endless chain U زنجیر مدور
circular scanning U تقطیع مدور
swivel piece U مدور لنگر
swivel piece U مدور دو راه
curvature lines U خطوط مدور
circular weir U سرریز مدور
medallions U قاب مدور
medallion U قاب مدور
rondel U جسم مدور
mooring swivel U مدور مهار
pie graph U نمودار مدور
circularly U بطور مدور
circularity U مدور بودن
orbicular U مدور کامل
orbicular muscle U ماهیجه مدور
rotating table press U پرس مدور
circular mil U میل مدور
circular mil foot U پا- میل مدور
discus U صفحه مدور
discuses U صفحه مدور
circular milling U فرز مدور
induction disk U صفحه مدور
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
round U دور زدن مدور
cylinderical lapping U صیقل کاری مدور
cylinderical grinding U دستگاه سنگ مدور
joinery sawbench U اره مدور نجاری
roundest U دور زدن مدور
Di xue U [درگاه ورودی مدور]
mooring swivel U مدور چهار راه
theater in the round U تماشاخانه دارای صحنه مدور
dextral stair U [پله های مدور در راست و چپ]
plain grinder U دستگاه چرخ سمباده مدور
cylinderical grinder U دستگاه چاقو تیزکنی مدور
cyclostyle U [ایوان ستون دار مدور]
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
gin-case U [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gingang U [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
disc U [تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
gin-house U [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink U [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disks U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
clochan U [ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
circular carpet U قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
insides U داخل
lineball U داخل
inside <adv.> <prep.> U در داخل
withindoors U در داخل
interior U داخل
interiors U داخل
aboard U داخل
inside U داخل
intra U داخل
within <prep.> U در داخل
interiorly U از داخل
anie U داخل
within U در داخل
engaged in war U داخل جنگ
interchart U در داخل نقشه
intercellular U داخل سلولی
grind internally U داخل را ساییدن
ingratiate U داخل کردن
inbound U داخل مرز
ingratiated U داخل کردن
inboard U به طرف داخل
ingressive U داخل شونده
inboard U به سمت داخل
in and out U داخل وخارج
interns U داخل شدن در
implosion U انفجار از داخل
implode U از داخل ترکیدن
interning U داخل شدن در
intern U داخل شدن در
inhaul U به داخل کشیدن
ingratiating U داخل کردن
ingratiates U داخل کردن
inside wiring U سیمکشی داخل
interior wiring U سیمکشی داخل
inhaul U به داخل کشنده
intermolecular U در داخل ذرات
entered U داخل کردن
on berth U در داخل بندر
enter U داخل شدن
entered U داخل شدن
intratheater U در داخل صحنه
intraspecific U داخل گونهای
inboard U داخل کشتی
interurban U داخل شهری
intradivision U در داخل لشگر
intrant U داخل شونده
enter U داخل کردن
enters U داخل شدن
enters U داخل کردن
internal attack U تک داخلی یا تک از داخل
phase in U داخل کردن
intromit U داخل کردن
interneural U داخل عصبی
immit U داخل کردن
intraspecies U داخل گونهای
interneuron U داخل عصبی
imbark U داخل کردن
introgresseive U داخل شونده
on line U داخل رده
he is not in it U داخل نیست
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
heave in U کشیدن به داخل
interservice U داخل قسمت
withindoors U افراد داخل
uchi uke U دفاع از داخل
to work in U داخل کردن
to play at U داخل شدن در
to go into U داخل شدن در
inward U داخل رونده
to go in U داخل شدن
to step in U داخل شدن
work in U داخل کردن
anieoro U از داخل به خارج
anieoro U به طرف داخل
impenetrable U داخل نشدنی
to walk in U داخل شدن
to step inside U داخل شدن
to get into U داخل شدن در
intercontinental U داخل قاره
ingoing U داخل شونده
incorporating U داخل کردن
incorporate U داخل کردن
to line-jump U داخل صف زدن
incorporates U داخل کردن
to queue-jump [British E] U داخل صف زدن
to cut in line U داخل صف زدن
cross hair U خط داخل دوربین
to push to the front [of line] U داخل صف زدن
to cut in U داخل شدن
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
circular list U لیست مدور لیست حلقوی
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
bores U داخل راتراشیدن سوراخ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com