Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
burning train
U
مسیر انفجار سیکل انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
explosive train
U
مدار انفجار مسیر انفجار
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
detonating slab
U
مسیر انفجار
blast line
U
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
chemical horn
U
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
bursts
U
انفجار
detonations
U
انفجار
burst
U
انفجار
pops
U
انفجار
detonation
U
انفجار
blow-ups
U
انفجار
blow up
U
انفجار
blow-up
U
انفجار
pop
U
انفجار
popped
U
انفجار
blast
U
انفجار
blasts
U
انفجار
explosion
U
انفجار
displosion
U
انفجار
eruption
U
انفجار
plosion
U
انفجار
blasting
U
انفجار
blow out
U
انفجار
blastment
U
انفجار
explosions
U
انفجار
brisance
U
انفجار
detonation
U
انفجار ضربهای
detonations
U
انفجار ناگهانی
yield
U
بازده انفجار
yielded
U
بازده انفجار
detonations
U
انفجار ضربهای
detonation
U
انفجار ناگهانی
explosimeter
U
انفجار سنج
swooper
U
انفجار دار
detonable
U
قابل انفجار
detonatable
U
قابل انفجار
explosiveness
U
قابلیت انفجار
explosion proof
U
ازمایش- انفجار
detonation charge
U
خرج انفجار
detonation cord
U
سیم انفجار
explosion proof
U
پوشش ضد انفجار
explosion hazard
U
خطر انفجار
blast
U
صدای انفجار
blast
U
ضربه انفجار
sonic booms
U
انفجار صوتی
blasts
U
صدای انفجار
sonic boom
U
انفجار صوتی
destruct system
U
سیستم انفجار
detonative
U
اماده انفجار
crackled
U
صدای انفجار پی در پی
sympathetic detonation
U
انفجار القایی
crackles
U
صدای انفجار پی در پی
time of disintegration
U
زمان انفجار
crepitation
U
انفجار مکرر
POWs
U
صدای انفجار
POW
U
صدای انفجار
explosive force
U
قدرت انفجار
dead center ignition
U
نقطه انفجار
explosive force
U
نیروی انفجار
gusts
U
انفجار فوت
gust
U
انفجار فوت
explosive energy
U
قدرت انفجار
blasts
U
ضربه انفجار
bust
U
انفجار ترکیدگی
atom samshing
U
انفجار اتمی
information explosion
U
انفجار اطلاعات
implosion
U
انفجار از داخل
outburst
U
انفجار غضب
outbursts
U
انفجار غضب
impact action
U
اثر انفجار
burst wave
U
موج انفجار
bursting set
U
محل انفجار
high order detonation
U
انفجار شدید
crater
U
قیف انفجار
blow out
U
سوختن انفجار
blasting machine
U
دستگاه انفجار
blast wave
U
موج انفجار
aerial burst
U
انفجار هوایی
population explosion
U
انفجار جمعیت
explosive
U
قابل انفجار
lead in
U
مداررابط انفجار
misfires
U
گیر در انفجار
big bang
U
انفجار بزرگ
blast effect
U
اثر انفجار
misfire
U
گیر در انفجار
craters
U
قیف انفجار
countermining
U
انفجار ضد مین
inexplosive
U
غیرقابل انفجار
ignitor
U
وسیله انفجار
crackle
U
صدای انفجار پی در پی
misfired
U
گیر در انفجار
the force of the explosion
U
شدت انفجار
fire time
U
زمان انفجار
busted
U
انفجار ترکیدگی
combustiblity
U
قابلیت انفجار
yields
U
بازده انفجار
combustion chamber
U
اطاق انفجار
busting
U
انفجار ترکیدگی
busts
U
انفجار ترکیدگی
detonating
U
ترکاننده وابسته به انفجار
powder keg
U
چیز قابل انفجار
powder kegs
U
چیز قابل انفجار
flex x
U
خرج انفجار کتابی
late time
U
زمان سکته انفجار
impacts
U
اثر ترکش انفجار
service mine
U
مین قابل انفجار
high order detonation
U
انفجار انی وکامل
flex x
U
خرج انفجار ورقهای
tnt equivalent
U
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
explosive range
U
گستره انفجار پذیری
low order
U
انفجار کند یا ناقص
subsidiaries
U
عمق دهنده به انفجار
afterwinds
U
باد بعد از انفجار
blast effect
U
اثر موج انفجار
blastment
U
تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
breech chamber
U
محفظه خرج انفجار
crepitate
U
انفجار پی درپی کردن
impact
U
اثر ترکش انفجار
burst
U
منفجر کردن انفجار
burst
U
انفجار منفجر شدن
bursts
U
منفجر کردن انفجار
bursts
U
انفجار منفجر شدن
subsidiary
U
عمق دهنده به انفجار
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
explosives
U
مواد قابل انفجار
atomic time
U
زمان انفجار اتمی
atom samsher
U
دستگاه انفجار اتمی
armed ammunition
U
مهمات اماده انفجار
poised mine
U
مین اماده انفجار
armed mine
U
مین اماده انفجار
proximity fuze
U
فیوز مخصوص انفجار مرمی
sofar
U
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
ice mine
U
مین مخصوص انفجار زیریخی
predictor
U
دستگاه محاسب زمان انفجار
fire time
U
زمان اجرای اتش یا انفجار
contingent effects
U
اثرات احتمالی انفجار هستهای
exudation
U
مواد پخش شونده در یک انفجار
impact action
U
عمل انفجار نیروی ترکش
countermining distance
U
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
piezometer
U
دستگاه سنجش شدت انفجار
strip
U
تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
countermining
U
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
discriminating circuit
U
مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
ice mining
U
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fire in the hole
U
انفجار نزدیک است به جان پناه
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
acoustic circuit
U
مدار عکس العمل انفجار صوتی
afterwinds
U
باد مخالف جهت انفجار اتمی
yielded
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge
U
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
firing area
U
نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
yield
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackles
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yields
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sympathetic detonation
U
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
shock wave
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
late time
U
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
shock waves
U
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
warned exposed
U
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
look
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
anti knock
U
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell-shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
U
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anticountermining device
U
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
supercritical
U
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
command detonated
U
منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
shock front
U
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
sonic boom
U
انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic booms
U
انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
spall
U
تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
cycles
U
سیکل
cycled
U
سیکل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com