English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
icing U مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ice crete U بتون مسلح
reinforced concrete U بتون مسلح
ferroconcrete U بتون مسلح
ice crete U بتون فشرده
steel aloy U فولاد فشرده
cast iron U فولاد فشرده
alloy steel U فولاد فشرده
garnish U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnishes U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
armor U مسلح کردن زره پوش کردن
steel face U روکش کردن یا روسازی کردن با فولاد
compacts U فشرده کردن بهم متصل کردن
compacted U فشرده کردن بهم متصل کردن
compacting U فشرده کردن بهم متصل کردن
compact U فشرده کردن بهم متصل کردن
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
cocking U مسلح کردن
arm U مسلح کردن
weapon U مسلح کردن
enarm U مسلح کردن
weapons U مسلح کردن
arming U مسلح کردن
armement U مسلح کردن
reenforce U مسلح کردن
reinforces U مسلح کردن
reinforce U مسلح کردن
cocks U مسلح کردن
cock U مسلح کردن
equip U مسلح کردن
forces U مسلح کردن
forcing U مسلح کردن
force U مسلح کردن
equipping U مسلح کردن
equips U مسلح کردن
compresses U هم فشرده کردن
compress U هم فشرده کردن
cast up U فشرده کردن
compressing U هم فشرده کردن
disarmament U غیر مسلح کردن
forearms U از پیش مسلح کردن
disarmed U غیر مسلح کردن
deactivate U غیر مسلح کردن
deactivated U غیر مسلح کردن
forearm U از پیش مسلح کردن
deactivates U غیر مسلح کردن
deactivating U غیر مسلح کردن
disarm U غیر مسلح کردن
disarms U غیر مسلح کردن
actuate U مسلح کردن مین
unarm U غیر مسلح کردن
temper steel U نرم کردن فولاد
decompress U ناهم فشرده کردن
rearm U دوباره مسلح شدن یا کردن
rearmed U دوباره مسلح شدن یا کردن
rearms U دوباره مسلح شدن یا کردن
ages U سرد وسخت کردن فولاد
age U سرد وسخت کردن فولاد
hardening and temper U بهتر کردن تشویه ی فولاد
compaction U فشرده سازی متراکم کردن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
privateer U درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
enarm U مسلح شدن اماده کارزار کردن
file compression utility U برنامه کمکی فشرده کردن فایل
discrete U الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
compressing U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compress U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compresses U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
armstrong U سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
steel wool U براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
CD E U فرصتی که اجازه ضبط و پاک کردن داده را از دیسک فشرده میدهد
self- U فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
characteristic diagram for the steel U دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
hovercrafts U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercraft U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
congested U فشرده انباشته شده بهم فشرده
carbon steel U فولاد کربن یا فولاد سخت
decarburizing U گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
Intel U فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
concrete U بتون
companding U دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
ferroconcrete U بتون ارمه
lally U ستون بتون ارمه
cement mixer U بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
concrete mixer U بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
viaducts U پل بتون ارمه روی دره
ice crete U بتون یک پارچه یا پیش ساخته
viaduct U پل بتون ارمه روی دره
cement truck U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ready-mix truck U کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
armor bearer U مسلح
ripe U مسلح
reinforced U مسلح
ripest U مسلح
in arms U مسلح
flattest U مسلح
flat U مسلح
weaponed U مسلح
riper U مسلح
mailed U مسلح
armed U مسلح
armoured U مسلح
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
bevelled steel straight edge U فولاد کج بر
cementite U فولاد
steel U فولاد
oxygen converter steel U فولاد ال دی
steels U فولاد
steeling U فولاد
steeled U فولاد
to carry a weapon U مسلح بودن
banditry U سرقت مسلح
armed forces U نیروهای مسلح
service component U نیروی مسلح
privateer U کشتی مسلح
to be packing [heat] [colloquial] U مسلح بودن
to pack a weapon [colloquial] U مسلح بودن
unarmed U غیر مسلح
armed guard U گارد مسلح
gunship U هلیکوپتر مسلح
services U نیروهای مسلح
reinforced concrete U بتن مسلح
armed ammunition U مهمات مسلح
armed peace U صلح مسلح
ripest U مسلح شدن
arming U مسلح شدن
riper U مسلح شدن
to take up arms U مسلح شدن
reinforced coating U اندود مسلح
ripe U مسلح شدن
reinforced coat U اندود مسلح
armored cable U کابل مسلح
armed mine U مین مسلح
heavily armed U کاملا مسلح
poised mine U مین مسلح
armed U مسلح شده
bandits U سارق مسلح
weapon U مسلح شده
bandit U سارق مسلح
pistoleer U مسلح به طپانچه
activated mine U مین مسلح
mailed fist U نیروی مسلح
armed to the teeth U کاملا` مسلح
weapons U مسلح شده
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
condensed U فشرده
congested U در هم فشرده
intensive U فشرده
strained U فشرده
compressive U فشرده
squeezing U فشرده
compressed U فشرده
squeezes U فشرده
squeezed U فشرده
squeeze U فشرده
condensed U به هم فشرده
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
corrosion resistent steel U فولاد ضد زنگ
quenching of steel U اب دادن فولاد
composite steel U فولاد مرکب
magnet steel U فولاد مغناطیسی
quenched and tempered steel U فولاد بهساخته
quench and temper U بهسازی فولاد
machinery steel U فولاد ماشینی
structrual steelwork U فولاد ساختمانی
electric steel U فولاد ابکاری
austenic steel U فولاد استنیت
austenic steel U فولاد استنیتیکی
engineering steel U فولاد مهندسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com