English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (642 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to close airspace U مسدود کردن فضای هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airspace control U کنترل کردن فضای هوایی
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerospace U فضای هوایی
airspace U فضای هوایی
to close airspace U محصورکردن فضای هوایی
airspace [over a country] U فضای هوایی [در کشوری]
airspace control U کنترل فضای هوایی
danger space U فضای هوایی خطرناک
controlled airspace U فضای هوایی کنترل شده
aerospace U فضای هوایی بالای منطقه عملیات
control zone U منطقه فضای هوایی تحت کنترل
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
obstructs U مسدود کردن
dam U مسدود کردن
blockades U مسدود کردن
blockaded U مسدود کردن
choked U مسدود کردن
dammed U مسدود کردن
damming U مسدود کردن
ligate U مسدود کردن رگ
foreclosing U مسدود کردن
forecloses U مسدود کردن
shut off U مسدود کردن
foreclosed U مسدود کردن
blocking U مسدود کردن
dams U مسدود کردن
occlude U مسدود کردن
obturate U مسدود کردن
oppilate U مسدود کردن
obtruate U مسدود کردن
blockading U مسدود کردن
foreclose U مسدود کردن
freeze U مسدود کردن
obstructed U مسدود کردن
closest U مسدود کردن
chokes U مسدود کردن
freezes U مسدود کردن
obstructing U مسدود کردن
blockade U مسدود کردن
closes U مسدود کردن
closer U مسدود کردن
close U مسدود کردن
obstruct U مسدود کردن
choke U مسدود کردن
to clog up pores U مسدود کردن منافذ
barricading U مانع مسدود کردن
to block a passage U مسدود کردن یک راه
barricades U مانع مسدود کردن
blocks U بستن مسدود کردن
blocked U بستن مسدود کردن
jammed U مسدود کردن پارازیت
block U بستن مسدود کردن
barricaded U مانع مسدود کردن
jam U مسدود کردن پارازیت
barricade U مانع مسدود کردن
jams U مسدود کردن پارازیت
precluded U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precluding U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
precludes U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
preclude U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
to block and bleed [valve] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
tar down U بتونه مالی کردن مسدود کردن سوراخها
bulid up U با سنگ یا اجر مسدود کردن روکش کردن
To block the escape routes. U راههای فرار را مسدود کردن
choked U ساسات کاربراتور مسدود کردن
calker U مسدود کردن نعل زدن
to bar apatn U بستن و مسدود کردن راه
chokes U ساسات کاربراتور مسدود کردن
choke U ساسات کاربراتور مسدود کردن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
to occlude U بستن [جلو چیزی راگرفتن ] [مسدود کردن]
to bar somebody from something [doing something] U مسدود کردن [کسی از چیزی] [اصطلاح رسمی ]
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
compressing U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compress U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
quadding U درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط
to occupy much space U فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
space heater U بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
compresses U فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freed U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
counter shed U پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
compacted U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
regions U پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
region U پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
photo interpretation U نقشه کردن عکس هوایی
mission call U درخواست پشتیبانی هوایی کردن
hotspot U فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
shut U مسدود
barred U مسدود
shutting U مسدود
shuts U مسدود
closed U مسدود
unstuck U نا مسدود
blocked opening U در مسدود
crossed cheque U چک مسدود
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
blind hole U سوراخ مسدود
plug welding U جوشکاری مسدود
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed loop U حلقه مسدود
close aneal U گداختن مسدود
blocked cuurency U پول مسدود
barricaded <adj.> <past-p.> U مسدود شده
blocked [with objects] <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed meeting U نشست مسدود
closed conference U نشست مسدود
ballonet U اطاقک مسدود
barred <adj.> <past-p.> U مسدود شده
blocked <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
obturator U ماهیچه مسدود
disabled <adj.> <past-p.> U مسدود شده
locked <adj.> <past-p.> U مسدود شده
plug weld U جوش مسدود
obstructive U مسدود کننده
frozen assets U دارائیهای مسدود
rectification U تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس
The roads are obstructed. U جاده ها مسدود هستند.
close aneal U باز پختن مسدود
adobe shooting U خرج گذاری مسدود
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
check valve U سوپاپ یا دریچه مسدود کننده
bell type annealing furnace U کوره التهابی نوع مسدود
embolus U جسم مسدود کننده جریان خون
gas cycle reactor U راکتور با مدار گردش گازی مسدود
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
The rain gutter is blocked up with leaves. U برگ ها ناودان باران را مسدود کرده اند.
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
problem child U فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com