English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5545 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aright U مستقیم مستقیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deictic U بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
point to point U 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
Other Matches
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
proximately U مستقیما"
straightway U مستقیما
directly U مستقیما
firsthand <idiom> U مستقیما
straighter U مستقیما
straightest U مستقیما
straight U مستقیما
at first hand U مستقیما
per se U مستقیما
straight out U رک مستقیما
forthrights U مستقیما`
sheer U مستقیما فریف
forthright U مستقیما بیمحابا
bolts U مستقیما ناگهان
intue U مستقیما دریافتن
subsequent to U [مستقیما] پس از [به دنباله]
bolt U مستقیما ناگهان
bolting U مستقیما ناگهان
bolted U مستقیما ناگهان
harder U مستقیما درمسیر موردنظر
hardest U مستقیما درمسیر موردنظر
intuitive U مستقیما درک کننده
direct coupled U مستقیما جفت شده
hard U مستقیما درمسیر موردنظر
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
schuss U مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
to come straight to the point <idiom> U مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
over the falls U مستقیما روی انحنای موج شکننده
leg glance U ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
meshing U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
straight ball U پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
meshes U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
mesh U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
personal service utility U کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
direct objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
indirect objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
object U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objecting U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
addressable U هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است
jacks U ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
jack U ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
machines U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
direct materials costs U هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
machine U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machined U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
antipodal U مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
intuitionism U عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
magnetic tape U وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
magnetic tapes U وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
addressing U بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
one level address U آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
machined U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
one level address U کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
machines U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
display controlled U نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
machine U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
main U MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
actual address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
internal memory U بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal store U بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
actual address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
absolute address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
pinned U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
insert U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserting U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserts U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
isolates U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
snookered U وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
microprocessor U بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessors U بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
machines U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
languages U زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
multidrop circuit U شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
language U زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
machine address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
levelled U مستقیم
firsthand U مستقیم
straightish U مستقیم
on line U مستقیم
unintermediate <adj.> U مستقیم
straighter U مستقیم
level U مستقیم
straight line U خط مستقیم
leveled U مستقیم
levels U مستقیم
attributive U مستقیم
beeline U خط مستقیم
upstanding U مستقیم
bee line U خط مستقیم
straightest U مستقیم
straight line code U کد خط مستقیم
straight line U مستقیم
straight line code U کد مستقیم
first-hand U مستقیم
straight U مستقیم
direct <adj.> U مستقیم
righting U مستقیم
right U مستقیم
righted U مستقیم
directed U مستقیم
directs U مستقیم
direct object U مفعول مستقیم
direct support U کمک مستقیم
direct support U پشتیبانی مستقیم
direct labour U دستمزد مستقیم
direct load U بارگذاری مستقیم
direct selling U فروش مستقیم
direct selection U انتخاب مستقیم
direct hits U اصابت مستقیم
direct lighting U روشنایی مستقیم
direct material U مواد مستقیم
hottest U خط تلفن مستقیم
hotter U خط تلفن مستقیم
proximate cause U علت مستقیم
proximate U بیفاصله مستقیم
positive relation U رابطه مستقیم
on line help U کمک مستقیم
line storm U طوفان مستقیم
directness U مستقیم بودن
dressing U مستقیم کنی
forward voltage U ولتاژ مستقیم
random access U دستیابی مستقیم
forward resistance U مقاومت مستقیم
hot U خط تلفن مستقیم
direct hit U اصابت مستقیم
direct fire U تیر مستقیم
d.c U جریان مستقیم
direct address U نشانی مستقیم
d.c. U جریان مستقیم
direct access U دستیابی مستقیم
direct access U دسترسی مستقیم
direct relationship U وابستگی مستقیم
direct relationship U ارتباط مستقیم
direct damage U ضرر مستقیم
direct reading U قرائت مستقیم
direct processing U پردازش مستقیم
direct process U فرایند مستقیم
direct observation U دیدبانی مستقیم
direct pressure U فشار مستقیم
direct address آدرس مستقیم
direct aggression U پرخاشگری مستقیم
air line U خط مستقیم هوایی
direct fire U اتش مستقیم
ambagious U غیر مستقیم
direct file U پرونده مستقیم
direct file U فایل مستقیم
direct dye U رنگینه مستقیم
as the crow files U بخط مستقیم
spur offtake U ابگیر مستقیم
backstair U غیر مستقیم
direct coupling U کوپلینگ مستقیم
direct coupling U جفتگری مستقیم
direct cost U هزینه مستقیم
direct conversion U تبدیل مستقیم
direct control U کنترل مستقیم
close supervision U نظارت مستقیم
direct outlet U ابگیر مستقیم
wall pass U پاس مستقیم
direct taxes U مالیاتهای مستقیم
indirect U غیر مستقیم
direct taxation U مالیات مستقیم
direct tax U مالیات مستقیم
straightest U قسمت مستقیم
direct current U جریان مستقیم
visual fire U تیر مستقیم
video disk U دسترسی مستقیم
uniaxial bending U خمش مستقیم
uncurl U مستقیم شدن
through call U مکالمه مستقیم
airlines U خط مستقیم هوایی
highroad U صراط مستقیم
highroads U صراط مستقیم
straight position U فرم مستقیم
Go straight ahead. مستقیم بروید.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com