Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
arm's length
U
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on an arm's length basis
U
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
stand on one's own two feet
<idiom>
U
مستقل بودن
to stand by oneself
U
مستقل بودن
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
peered
U
برابر بودن با
peer
U
برابر بودن با
peering
U
برابر بودن با
triples
U
سه برابر چیزی بودن
tripling
U
سه برابر چیزی بودن
tripled
U
سه برابر چیزی بودن
triple
U
سه برابر چیزی بودن
keep up with some one
U
با کسی برابر بودن
equalled
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equals
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equal
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equaling
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equaled
U
: برابر شدن با مساوی بودن
equalling
U
: برابر شدن با مساوی بودن
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
U
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
Are there any houses for sale in these parts?
U
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
parallelling
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallels
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
paralleling
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
paralleled
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallelled
U
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
howitzer
U
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
U
سه برابر سه برابر کردن
without recourse
U
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
absolute
مستقل
freelance
U
مستقل
exogenous
U
مستقل
freeing
U
مستقل
sovereign
U
مستقل
stand alone
U
مستقل
sovereigns
U
مستقل
free-standing
U
مستقل
mavericks
U
مستقل
maverick
U
مستقل
separate
U
مستقل
separated
U
مستقل
separates
U
مستقل
absolutes
U
مستقل
realty
U
مستقل
independent
U
مستقل
solos
U
مستقل
autocratic
U
مستقل
autonomic
U
مستقل
free
U
مستقل
landed a
U
مستقل
frees
U
مستقل
solo
U
مستقل
freed
U
مستقل
entity
U
موسسه مستقل
device independence
U
مستقل از دستگاه
context free
U
مستقل از متن
individual units
U
یکانهای مستقل
garrison house
U
ساخلو مستقل
machine independent
U
مستقل از ماشین
independent variable
U
متغیر مستقل
independent state
U
دولت مستقل
independent consultant
U
مشاور مستقل
entities
U
موجودیت مستقل
independent equations
U
معادلات مستقل
separates
U
یکان مستقل
entities
U
موسسه مستقل
separated
U
یکان مستقل
detached
U
ستون مستقل
separate
U
یکان مستقل
entity
U
موجودیت مستقل
independency
U
کشور مستقل
separate battery
U
اتشبار مستقل
separate brigade
U
تیپ مستقل
argument
U
متغیر مستقل
separate company
U
گروهان مستقل
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
autonomous operation
U
عملیات مستقل
explanatory variable
U
متغیر مستقل
autocracy
U
حکومت مستقل
autonomous variable
U
متغیر مستقل
absolutes
U
مستقل استبدادی
arguments
U
متغیر مستقل
autonomous consumption
U
مصرف مستقل
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
self goverment
U
حکومت مستقل
semi independent
U
نیمه مستقل
single unit
U
یکان مستقل
separate battalion
U
گردان مستقل
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
computer independent language
U
زبان مستقل کامپیوتری
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
monocracy
U
حکومت مستقل یا انفرادی
number of componentes
U
تعداد سازندههای مستقل
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
dependency
U
کشور غیر مستقل
autonomous
U
دارای زندگی مستقل
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
dependent state
U
دولت غیر مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
separation
U
مستقل شدن یکانها
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
separations
U
مستقل شدن یکانها
dependencies
U
کشور غیر مستقل
multicollinearity
U
هم خطی بین متغیرهای مستقل
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
autonomous
U
دارای حکومت مستقل داخلی
autonomous investment
U
سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous
U
دارای حکومت مستقل خودمختار
standalone
U
سیستمی که مستقل کار میکند
monarchic
U
مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
stand-alone
<adj.>
U
خود کفا
[به تنهایی]
[مستقل ]
pica
U
سیستم عامل مستقل از ماشین
territoriality
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territorialism
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
icca
U
انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل تابعی
[ریاضی]
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
diarchy
U
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
orthogonal
U
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
sovereign
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
dominion
U
قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
sovereigns
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
defacto recognition
U
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
independent
U
association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
U
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
power
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planes
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powering
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planed
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powers
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
microcontroller
U
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
building blocks
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
variable delivery pump
U
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
building block
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
reentrant
U
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
libraries
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
portable
U
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
library
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
modules
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
separate
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separates
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
equaling
U
برابر
vs
U
در برابر
versus
U
در برابر
three fold
U
سه برابر
symmetric
U
برابر
he is twice the man he was
U
دو برابر
one hundred times as many
U
صد برابر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com