English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
campaign U مسافرت درداخل کشور
campaigned U مسافرت درداخل کشور
campaigning U مسافرت درداخل کشور
campaigns U مسافرت درداخل کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upcountry U درداخل یا درون کشور
the incidents of a journey U رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
treks U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
trip U مسافرت مسافرت کردن
tripped U مسافرت مسافرت کردن
trips U مسافرت مسافرت کردن
thereinto U درداخل ان در جزء ان
in- U :پیشوندبمعنی درداخل وبسوی ونه
in U :پیشوندبمعنی درداخل وبسوی ونه
nonboresafe U بدون ضامن درداخل لوله
endoparasite U انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
scabbing U نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
popeye U در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
carbon tracking U باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
material dispersion U پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
station number U شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
water sky U لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
travels U مسافرت
journey U مسافرت
locomotion U مسافرت
journeyed U مسافرت
journeying U مسافرت
journeys U مسافرت
tours U مسافرت
tour U مسافرت
travel U مسافرت
toured U مسافرت
traveled U مسافرت
touring U مسافرت
dromomania U جنون مسافرت
visit U مسافرت معاینه
visits U مسافرت معاینه
peregrination U مسافرت دور
visited U مسافرت معاینه
peregrinations U مسافرت دور
royal progress U مسافرت شاهانه
jaunts U مسافرت کوچک
passport U اجازه مسافرت
passports U اجازه مسافرت
jaunt U مسافرت کوچک
trip ticket U بلیط مسافرت
river trip U مسافرت رودخانه ای
walkabouts U مسافرت پیاده
walkabout U مسافرت پیاده
hitchhike U مسافرت مفتی
sailings U مسافرت با قایق بادی
sailed U مسافرت با قایق بادی
trial trip U مسافرت ازمایشی یا امتحانی
yachting U مسافرت با قایق تفریحی
trip ticket U برگه اجازه مسافرت
travelogue U سخنرانی درباره مسافرت
holiday by the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
travelogues U سخنرانی درباره مسافرت
all-expense tour U مسافرت بسته بندی
travelogs U سخنرانی درباره مسافرت
sail U مسافرت با قایق بادی
train journey from ... over ... to ... U مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
holiday at the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
camels U مسافرت کردن باشتر
To travel night and day . U شب وروز مسافرت کردن
camel U مسافرت کردن باشتر
Get ready for the journey(trip) U برای مسافرت حاضر شو
churchills v to moscow U مسافرت چرچیل به مسکو
traversabel U سخنرانی درباره مسافرت
port U مامن مبدا مسافرت
package holiday U مسافرت بسته بندی
package tour U مسافرت بسته بندی
foy U سوری که بخاطر مسافرت میدهند
riding U گردش و مسافرت لنگر گاه
roadability U راهواری قابل مسافرت در جاده
We have a long journey before us . U مسافرت طولانی در پیش داریم
waybill U خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
commute U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commutes U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuted U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
itinerate U سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
stow away U مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
astronautics U مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
I travel tomorrow [afternoon] . U من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
mal de mer U سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
passenger mile U طول راه مسافرت به حسب میل
commuting U مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
road test U ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
How long does the crossing take? U چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
flying U بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
states U کشور
territory U کشور
stating U کشور
countries U کشور
state U کشور
land n U کشور
country U کشور
stated U کشور
state- U کشور
nations U کشور
realm U کشور
realms U کشور
nation U کشور
common wealth U کشور
territories U کشور
soils U کشور
soiling U کشور
fatherlands U کشور
fatherland U کشور
soil U کشور
midland U داخله کشور
Philippines U کشور فیلیپین
Qatar U کشور قطر
Paraguay U کشور پاراگوئه
Portugal U کشور پرتغال
Peru U کشور پرو
Sierra Leone U کشور سیرالئون
Rwanda U کشور رواندا
Togo U کشور توگو
host nation U کشور میزبان
host country U کشور میزبان
home country U کشور اصلی
Tunisia U کشور تونس
Uganda U کشور اوگاندا
Holland U کشور هلند
Ukraine U کشور اوکرانی
Uruguay U کشور اوروگوئه
high court of U دیوانعالی کشور
Thailand U کشور تایلند
independency U کشور مستقل
Tanzania U کشور تانزانیا
Liberia U کشور لیبریا
land of the rising sun U کشور ژاپن
Senegal U کشور سنگال
Korea U کشور کره
Singapore U کشور سنگاپور
kingdom U کشور قلمروپادشاهی
Somalia U کشور سومالی
Sri Lanka U کشور سریلانکا
Sudan U کشور سودان
Suriname U کشور سورینام
Swaziland U کشور سوازیلند
Sweden U کشور سوئد
Greece U کشور یونان
Belize U کشور بلیز
Djibouti U کشور جی بوتی
theocrat U خداوند کشور
the youth of the country U جوانان کشور
Ecuador U کشور اکوادر
the superme court U دیوانعالی کشور
the play of europe U کشور سویس
Eire U کشور ایرلند
Fiji U کشور فیجی
Finland U کشور فنلاند
Gabon U کشور گابن
Ghana U کشور غنا
Ghana U کشور گانا
Great Britain U کشور انگلیس
southland U کشور نیمروز
Guatemala U کشور گواتمالا
Guyana U کشور گیانا
Cuba U کشور کوبا
Costa Rica U کشور کاستاریکا
Bhutan U کشور بوتان
Bangladesh U کشور بنگلادش
Bahrain U کشور بحرین
Bahamas U کشور باهاما
Argentina U کشور آرژانتین
Botswana U کشور بوتسوانا
Angola U کشور انگولا
Andorra U کشور آندورا
Albania U کشور آلبانی
Burma U کشور برمه
Cambodia U کشور کامبوج
Cameroon U کشور کامرون
traitor to the countruy U خائن کشور
traitor to one's country U خائن به کشور
cloud-cuckoo-land U کشور پریون
Colombia U کشور کلمبیا
Honduras U کشور هندوراس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com